پژوهشگران موسسه وایتسمن در اسرائیل در تحقیقی که در نوع خود نخستین به شمار میرود با آزمایشی بر روی مورچهها دریافتند که اکثریت گروه به انتخاب اقلیت تن میدهند تا اتحاد جمع را حفظ کنند.
.این اولین باری است که مشاهده چنین رفتاری در قلمرو حیوانات به ثبت رسیده است. نتایج این پژوهش در نشریه «زیستشناسی حاضر» منتشر شده و روزنامه هاآرتص در گزارشی به نتایج این مشاهدات پرداخته است.
هاآرتص با اشاره به اینکه انسان مبدع دموکراسی نیست نوشته است: در میان برخی گونههای حیوانات نیز تصمیمگیری تابع نظر اکثریت است و مثلا پرواز دستهجمعی برخی پرندگان و انتخاب چگونگی و زمان آن، بسته به آن است که اکثریت آنان چه زمانی را برای حرکت برمیگزینند.
در مورد انسانها وضعیت آشکار است و در پدیدهای که بیش از بقیه دیده میشود، اکثریت در موضوعی خاص قدرت را به اقلیت واگذار میکند تا از تنش بپرهیزد.
اما برای نخستین بار، چنین رفتاری در میان حیوانات نیز ثبت شده است؛ طی تحقیقی بر روی «مورچه نجار» که در خاورمیانه و در اسرائیل و همچنین در نقاط کوهستانی حاشیه بیتالمقدس یافت میشود.
مطالعه پژوهشگران به یک رفتار شناختهشده این مورچه، موسوم به «شکار لانه»، میپرداخت.
پروفسور اوفر فاینرمن، استاد موسسه وایتسمن، در این باره میگوید: بسیار پیش میآید که مورچهها ناچار شوند به دنبال لانهای بگردند؛ یا به دلیل خراب شدن لانه قبلیشان یا به خاطر آنکه لانه فعلی دیگر گنجایش آنها را ندارد و قابل گسترش هم نیست. در چنین مواردی، مورچهها دوروبر خانهشان به دنبال خانه جدیدی میگردند، همان رفتاری که در انسانها هم شاهدیم، و با یافتن خانه موردنظرشان به لانه جدید نقلمکان میکنند.
مورچهها عوامل زیادی را در انتخاب لانهشان لحاظ میکنند. برخی از آنها عبارتاند از اینکه چقدر امن است، چقدر بزرگ است، از لانه اصلی چقدر فاصله دارد، چه خانههای دیگری در آن محدوده موجود است و غیره.
در فرآیندی دموکراتیک، مورچههایی که در فرایند جستوجو و «شکار خانه» نقش دارند، تصمیم خود را درباره خانههای احتمالی میگیرند و در نهایت به بهترین لانه از میان تمام لانههای درنظرگرفتهشده نقلمکان میکنند.
حالا اگر چندین لانه بالقوه در دوروبر وجود داشته باشد و مورچهها بر سر اینکه در کدام زندگی کنند دچار اختلافنظر شوند چه اتفاقی میافتد؟ دانشمندان با شبیهسازی چنین موقعیتی تلاش کردند پاسخی برای این سوال بیابند.
بر سر دوراهی
برای دستیابی به پاسخ سوال مطرحشده، یکی از اعضای تیم پژوهش دو لانه را به عنوان گزینههای موجود در دسترس مورچهها گذاشت: یک لانه تاریک و یک لانه نورگیر. برای مورچهها خانه نورگیر گزینه خوبی نیست چرا که امنیت کمتری دارد.
محققان بدون آسیب زدن به مورچهها، یک بارکد کوچک به پشت هر یک از آنها چسباندند و از روند آزمایش و حرکت هر مورچه به سوی یکی از دو گزینه ویدیو تهیه کردند.
یک دروازه خودکار نیز بر در هر لانه کار گذاشته شد؛ به گفته فاینرمن، «مثل ورودی محل کار که برای ورود باید کارت بزنید». بارکد پشت هر مورچه اجازه ورود یا عدم ورود میداد.
تمامی مورچهها میتوانستند به لانه نورگیر، که گزینه مطلوبی نبود، وارد شوند؛ اما فقط گروهی از آنان، هرچند در اکثریت، میتوانستند به لانه تاریک، که انتخاب بهتری محسوب میشد، وارد شوند.
مورچههایی که مجاز به ورود به خانه تاریک بودند، حالا دو گزینه در اختیار داشتند و بر سر دوراهی گیر کرده بودند: آیا باید وارد خانه تاریکی میشدند که برای آنان امنتر بود ولی بین آنان و باقی جمع فاصله میانداخت، یا باید در خانه بدتر ساکن میشدند.
برای کلونی مورچهها که بقایش وابسته به ملکه است دودستگی عاقبت ناگواری در پی دارد. سوال این بود که انتخاب آنها چه خواهد بود. آیا راهشان را از بقیه جدا میکنند، یا راهی خانه بدتر میشوند.
به گفته فاینرمن، یافتهها نشان داد که اگر گروه «اقلیت» خیلی هم کوچک نبود، مورچههای بر سر دوراهی خانه بدتر را انتخاب میکردند تا همه کنار هم باشند؛ به عبارت دیگر، «اکثریت» از موقعیتی بهتر برای خودش چشم میپوشید تا انسجام اجتماعی را حفظ کند.
دو نفر دیگر از اعضای این تیم پژوهشی نیز با طرح یک فرضیه درباره چگونگی تصمیمگیری در کلونی مورچهها، دریافتند که این تصمیمگیری بر مبنای «چرخه بازخورد مثبت» گرفته میشود؛ به این معنا که هر چه شمار مورچهها در لانهای بیشتر باشد مورچهها تمایل کمتری برای ترک آن خواهند داشت. چرا که میبینند مورچههای بیشتر در همان لانهاند و این همان سازوکاری است که مورچههایی که دو انتخاب برای لانه داشتند را به سوی برگزیدن خانه بدتر کشاند.
از آنجا که همه مورچهها روانه خانه نورگیر، یعنی خانه بدتر، شدند و فقط گروه کوچکتری از مورچگان وارد خانه تاریک، یعنی خانه بهتر، شدند چرخه بازخورد مثبت به نفع خانه نورگیر یا بدتر بود.
پس شمار مورچههایی که خانه نورگیر را برگزیدند افزایش مییابد؛ چرا که عمل انتخاب خانه بدتر، با روانه شدن مورچههای بیشتر به آن تقویت میشود.
یکی از اعضای تیم پژوهش این رویه را به آنچه امروزه بر روی رسانههای اجتماعی شاهدیم تشبیه میکند و میگوید هنگامی که به بسیاری افراد که عقیده مشابهی با شما دارند گوش میدهید، حتی اگر نظر شما اشتباه باشد، آن نظر تقویت میشود.
البته فاینرمن هشدار میدهد به دلیل تفاوتهای آشکار بیولوژیکی میان انسان و مورچه نمیتوان نتیجه استقرایی از این مشاهدات گرفت و رفتار مورچه را به انسان تعمیم داد. به گفته او، یک تفاوت این است که در کلونی مورچهها، تمامی آنها منفعتی یکسان را دنبال میکنند. در حالی که در میان انسانها تنشهایی است که از تعارض منافع زاده میشود.
اما شباهت انسان و مورچه در این مسئله از جهت تفاوت نظری است که در میان آنها وجود دارد؛ در مورد انسان این دست نظرات با رسانههای اجتماعی تقویت میشود؛ چرا که افراد تنها به چیزی گوش میدهند که انتظار دارند آن را بشنوند.