خودویرانگری در والدین چیست و چگونه باید با آن برخورد کرد

سه‌شنبه ۱۴۰۰/۱۱/۰۵

سندرم خودویرانگری یا ایمپاستر (Imposter) یک پدیده روانی است که افراد مبتلا به آن نمی‌توانند موفقیت خود را بپذیرند و همه موفقیت‌های خود را در نتیجه خوش‌شانسی و زمانبندی مناسب و عوامل دیگر می‌دانند.

از ویژگی‌های بارز این سندرم این است که افراد در آن احساس می‌کنند در حال فریبکاری‌اند و همواره در هراس‌اند که دستشان رو شود.

سندرم خودویرانگری در کار و حرفه در میان افراد بسیاری از جمله مشاهیر شایع است؛ اما کمتر در مورد سندرم خودویرانگری در والدین صحبت می‌شود. سیما میر، روزنامه‌نگار برجسته، در مقاله‌ای در روزنامه بریتانیایی گاردین به این موضوع و چالش‌های والدینی که به این سندرم دچارند پرداخته است.

سیما می‌گوید به عنوان مادر سه پسر، روزهای زیادی پیش می‌آید که تصمیمات خود را زیر سوال می‌برم. گاهی سنگینی این ایده که سلامتی و شادی فرزندتان به شما بستگی دارد می‌تواند فلج‌کننده باشد. از طرفی ما زیر بمباران تبلیغاتی والدینی قرار داریم که غرور خود از دستاوردهای فرزندانشان را در اینستاگرام و فیسبوک و گروه‌های واتس‌اپی به نمایش می‌گذارند؛ که باعث می‌شود به راحتی احساس کنیم که سایر والدین کارشان بهتر از ما بلدند. این یعنی همان سندرم خودویرانگری.

لیندا بلر، روان‌شناس، در توضیح سندرم خودویرانگری می‌گوید: «در سال ۱۹۹۶، دو روان‌درمانگر مفهوم سندروم خودویرانگر را مطرح کردند، و آن را به‌طور ساده به‌عنوان شک در توانایی‌های خود و عدم احساس خوب بودن تعریف کردند. تحقیقات زیادی در مورد سندرم خودویرانگری در محل کار وجود دارد، سندرم خودویرانگری در والدین نیز زیر همین چتر قرار می‌گیرد. حالا ما به دلیل وجود رسانه‌های اجتماعی و رفتار نمایشی برخی والدین در مورد دستاورد‌هایشان، در کلینیک‌های روان‌درمانی بیشتر در مورد این سندرم می‌شنویم.»

رانی، یک زن ۵۲ ساله است که با همسر و دو فرزند خوانده‌اش زندگی می‌کند. رانی اصالتا سریلانکایی است و شوهرش اصالتا اهل موریس است. همین مساله باعث شده بود فرآیند فرزند‌‌خواندگی برای آنها بسیار طول بکشد زیرا نهادهای مربوطه تمایل دارند که پیشینه قومی فرزندان و والدین با هم تطابق داشته باشد.

اما رانی می‌گوید با همه سختی‌هایی که در طول این فرآیند کشیده، سختی کار زمانی آغاز شد که کار مادری را رسما آغاز کرد و اینکه او چقدر به دلیل کم‌اطلاعی خود احساس سرگشتگی می‌کرده است.

او می‌گوید که دوره‌هایی را گذرانده و کتاب خوانده است تا برای مادر شدن آماده شود، اما هیچ چیز او را برای این تجربه جدید آماده نکرده است. من هیچ دوست مادری نداشتم و از یک زن شاغل بلافاصله به زن خانه دار تبدیل شده بودم. مدام فکر می‌کردم، «آیا همه چنین احساسی دارند؟ آيا این احساس طبیعی است؟»

رانی معتقد است علاوه بر این واقعیت که او و همسرش یک شبه از یک زوج بدون فرزند به پدر و مادر تبدیل شدند، اضطراب در مورد اینکه آیا او کارها را «درست» انجام می‌دهد نقش مهمی در بروز سندرم خود‌ویرانگری داشته است. «گاهی احساس می‌کردم که یک الگوی خوب برای مادر بودن وجود دارد، اما به تدریج یاد گرفتم که توقعاتم را پایین بیاورم. من حالا می‌دانم که اشتباه کردن طبیعی است و باید به جای اینکه عصبانی شوم، خودم را برای اشتباهاتم ببخشم.»

لوسیل یکی دیگر از کسانی است که با گاردین گفت‌گو کرده و مادر ۵ فرزند است. لوسیل می‌گوید تصور اینکه فردی با این همه تجربه فرزندپروری بتواند احساس کند که «فریبکار» است که هر لحظه ممکن است دستش رو شود بسیار دشوار است. اما او می‌گوید، رسانه‌های اجتماعی اغلب این احساس را در او ایجاد می‌کنند که او به عنوان مادر به اندازه کافی خوب نیست.

او می‌گوید: «من بدترین دشمن خودم هستم، زیرا من خودم سندرم خود‌ویرانگری را بر خود تحمیل می‌کنم. غرق شدن در میان عکس‌های عالی فیسبوک و لحظات قابل ثبت در اینستاگرام و فراموش کردن اینکه بسیاری از آن‌ها دود و آینه هستند، آسان است. باید پذیرفت که هیچ کس کامل نیست. با داشتن پنج فرزند، این فرصت را داشتم که از اشتباهاتم درس بگیرم. من می‌دانم که می توانم تقریبا با هر سختی کنار بیایم - اما این به معنا نیست که احساس کنم دارم همه چیز را به بهترین نحو ممکن انجام می‌دهم. من فقط تمام تلاشم را می‌کنم.»

بلر می‌گوید این حرف‌ها برای او آشناست. او می‌گوید: «کار رسانه‌های اجتماعی این است که بهترین چهره از شما را به نمایش بگذارند، بنابراین ما یک نسخه کج و معوج و غیرواقعی از تربیت فرزندان در رسانه‌های اجتماعی دریافت می‌کنیم. یکی از چیزهایی که او توصیه می‌کند این است که: « سعی کنید رسانه‌های اجتماعی را محدود کنید و یا آن را با گفتگوی رو در رو با والدین دیگر ترکیب کنید. به این ترتیب شما تصویر واقعی‌تری به دست خواهید آورد و احتمال اینکه آدم‌ها در دنیای واقعی صداقت بیشتری داشته باشند بیشتر است.»


بلر یادآوری می‌کند که پدر و مادر بودن حتی با داشتن چند فرزند لزوما آسان‌تر نمی‌شود: «بسیاری از تکنیک‌هایی که یاد می‌گیرید موقتی هستند. این تکنیک‌ها ممکن است در ابتدا کار کنند، اما وقتی بچه‌ها بزرگ می‌شوند، شرایط تغییر می‌کند و دیگر آن تکنیک‌ها کارآمد نیستند. شما باید یاد بگیرید که خودتان را ببخشید زیرا بچه‌ها تغییر می‌کنند.»

بلر که خودش سه فرزند را بزرگ کرده توصیه می‌کند که در این شرایط با هر کودک به طور جداگانه وقت بگذرانید: «هر ماه یا هر هفته راهی بیابید که با هر کودک یک ساعت فقط بگذرانید. بعد از مدرسه با آنها به کافه بروید یا کاری شبیه به آن انجام دهید. فرزندان ما این تجربه‌ها را فراتر از هر چیز دیگری به یاد خواهند آورد. من این کار را با فرزندانم انجام می‌دادم و این واقعا یک تجربه جادویی بود.»

بلر می‌گوید ما [به عنوان پدر و مادر] باید هویت منحصر به فرد خود را کشف کنیم. با درک هویت واقعی خود همه چیز آسان‌تر می‌شود. ما فکر می‌کنیم که باید بر اساس قواعدی که دیگران تعریف می‌کنند زندگی کنیم، اما وقتی در این مسیر به هدف خود نمی‌رسیم احساس ناکافی بودن می‌کنیم. تمام کتاب‌های راهنمای والدین فقط یک چارچوب پیشنهادی هستند. شما باید روش خود را برای فرزندپروری ابداع کنید، زیرا هر کودکی منحصر به فرد است.

او می‌گوید: «نظریه والدین به اندازه کافی خوب» روشی عالی برای برخورد با این مساله است. در واقع والدین کمال‌گرا بهترین فرزندان را تربیت نمی‌کنند. اشتباهاتی که ما به عنوان والدین مرتکب می‌شویم برای فرزندانمان فضایی ایجاد می‌کند تا به بزرگسالان بهتری تبدیل شوند، و به آنها فرصت می‌دهد در برابر خواسته‌‌های والدین [هنجارهای اجتماعی] سرپیچی و مقاومت کنند و به آنها کمک می‌کند شخصیت خود را بسازند.»

فیلیپا پری، روان‌درمانگر می‌گوید ما در جوامع امروزی بسیار بیشتر به خود توجه می‌کنیم و به جای فرزندان خود را در مرکز و محور همه‌چیز قرار می‌دهیم که رویکرد مفیدی نیست. همه ما فرزندانمان را دوست داریم، اما کاری که باید انجام دهیم احترام به آنهاست. اگر فکر کنیم همه چیز تحت کنترل ماست خودمان را گول زده‌ایم. واقعیت این است که ما بر همه چیز کنترل نداریم، اما چیزی که داریم کنترل بر رفتارمان است و ما باید رفتاری به دور از ریا و محترمانه با فرزندانمان داشته باشیم. ما باید در تلاش‌های خود با هم همکاری داشته باشیم. به وقت فرزندانتان و به یکدیگر احترام بگذاریم. گاهی خستگی باعث می‌شود فراموش کنیم که ما دیگر مهم‌ترین افراد در جهان خود نیستیم.

سیما یادآوری می‌کند که شاید آن‌دسته از ما که شانس این را داشته‌ایم که پدر و مادر شویم فقط نیاز داشته باشیم در مسیر زندگی با انسان‌های کوچکی که به ما سپرده شده‌اند زیاد سخت نگیریم و سعی کنیم خودمان را از دریچه نگاه آنها ببینیم.

میشل قریشی، روان‌درمانگر ساکن لندن، نیز توصیه منطقی در این‌باره دارد: «خود را به عنوان یک انسان بپذیرید، از مقایسه با سایر والدین خودداری کنید، و به خود بگویید عملکرد من و سایر والدین در مجموع خوب است. اجازه ندهید شک و تردید رفتار شما را دیکته کند، به خودتان اجازه دهید از فرزندپروری خود به هر سبکی که هست، لذت ببرید.»

خبرهای بیشتر

پربیننده‌ترین ویدیوها

خبر
تاریخ شفاهی - فصل چهارم
جهان‌نما
خبر

شنیداری

پادکست‌ها