قیام مردم ایران در آستانه یکماهه شدن است. خیزشی که جهان گمان میکرد تنها آذرخشی از خشم است و دیری نخواهد پایید که فروکش کند، با شعارهایی همچون «بهش نگید اعتراض، اسمش شده انقلاب» در مسیری قرار گرفت که دنیا را متحیر کرد.
در ادامه، تحلیل جروزلمپست را بخوانید از حقههایی که جمهوری اسلامی به آنها متوسل شده تا خیزش مردم ایران را تحت تاثیر قرار دهد.
هفتهها اعتراضات بیسابقه در ایران، راه پس و پیش برای جمهوری اسلامی نگذاشته است.
از یک سو، اگر معترضان را سرکوب کند، سلسلهواکنشهایی برخواهد انگیخت و اعتراضات بدتر خواهد شد چون مردم خشمگینتر خواهند شد.
از سوی دیگر، اگر دست به کاری نزند و ضعیف به نظر بیاید، اعتراضات این دفعه یک فرصت «یکبار برای همیشه» برای مردم خواهد بود تا از چنگال این رژیم رها شوند و حکومت را براندازند.
رژیم ایران برای دههها بر کشوری حاکم بوده که در آن منفور بسیاری است اما حالا مخالفان آن از تمام اقلیتهای قومی و مناطق مختلف ایراناند.
زبان چرب و نرم جمهوری اسلامی
یکی از نکات جالب این است که در تحلیل برخی افراد حکومتی، زبان و لحنی آشتیجویانه به چشم میخورد که خیزش کنونی را نشات گرفته از «وقایعی تلخ و ناخوشایند» میداند و به ظاهر با نیاز مردم برای برگزاری اعتراضاتی صلحآمیز همدل است. در عین حال «آشوب و خشونت» جاری در اعتراضات را نکوهش میکند و معترضان را به «گفتوگو و مذاکره» فرا میخواند؛ این بهویژه حین صحبت از نوجوانان و دانشآموزان معترضی که در مرکز اعتراضات اخیر قرار دارند، صادق است.
چنین گفتوگوهایی نشان از این دارند که افراد رژیم فکر میکنند وقایع مرتبط با قتل مهسا امینی ۲۲ ساله در بازداشتگاه گشت ارشاد، درست مدیریت نشده. آنها به مرگ زنی جوان، بهویژه زنی کُرد، حساساند چرا که میدانستهاند مردم به چنین قتلی واکنش نشان خواهند داد و این بار از دست حکومت برنمیآید که مهسا را به جریانهای اعتراضی و تروریستی وصل کند.
به هر صورت چنین اظهارات و مصاحبههایی از دهان حکومتیها برای آنانی جالب است که به دنبال شکافی آشکار در بدنه رژیم جمهوری اسلامی میگردند.
افراد رژیم در حالی وعده و وعید گفتوگو بین حکومت و مخالفان میدهند که آنها را با مکالمههایی که در اوایل انقلاب ۱۹۷۹ (بهمن ۱۳۵۷) جریان داشت مقایسه میکنند و ادعا دارند هدفشان حمایت از جریانی است که مردم بتوانند آزادانهتر صحبت کنند.
گفتههای این افراد رنگ و بویی از اصلاحات جدی در ایران دارد و این تغییر جهتی آشکار برای رژیمهای خودکامه است؛ انگار که قرار است به تقاضای مردم گردن بنهند.
در رژیمهای مشابه دیگر مثل حکومت ترکیه، روسیه و چین، همچنان کسی در مصاحبهها از حق اعتراض برای مردم حرفی نمیزند.
حکومت نمیتواند حقه جدیدی از آستین درآورد
رژیم ایران میداند بر سر دو راهی گیر کرده است و سعی میکند خود را منعطف نشان دهد. اگر اعتراضات را مانند سال ۲۰۱۹ (آبان ۹۸) و دیگر موارد، با کشتار جمعی سرکوب کند، یک نسل به آن پشت میکند و اگر تظاهر کند که گوشش برای شنیدن صدای مردم باز است، یک دهه یا شاید بیشتر بر سر کار خواهد ماند.
رژیم ایران میداند که این بار، واقعا در گل گیر کرده است.
جمهوری اسلامی همچنین میداند که احیای برجام هم احتمالا از دست رفته است؛ چین و روسیه، متحدان این کشور هم ممکن است به یاری جمهوری اسلامی نیایند چون هر کدام سرشان به مشکلات خودشان گرم است.
حکومت جمهوری اسلامی میداند که این بار بخت با او یار نیست و از دولتی که در آمریکا بر سر کار باشد که جمهوری اسلامی با آن برای خودش توافقی دست و پا کند هم خبری نیست.
دشواری واقعی برای جمهوری اسلامی اما در داخل ایران است.