قیام مردم ایران علیه جمهوری اسلامی وارد دومین ماه شد و رسانههای غربی گرچه همچنان از پوشش درخور، به موقع و کامل وقایع ایران بازماندهاند اما بر اساس تحلیلها، به نظر میرسد تا حدودی میدانند که «این بار فرق میکند»، و گرچه محتاطانه اما بیوقفه به نظاره وقایع ایران نشستهاند.
در این مطلب، بخشی از یک یادداشت تحلیلی منتشر شده در گاردین را بخوانید:
بنا بر نظر تحلیلگران، سران متزلزل نظام جمهوری اسلامی، ماندهاند تقصیر اعتراضات را به گردن خارجیها و تئوری توطئه بیندازند یا این که اقرار کنند باور به ارزشهای نظام، با پشت کردن یک نسل، از دست رفته است.
جواب سوال این یا آن مهم است چرا که نحوه پاسخ حکومت را مشخص میکند. اگر خیزش تقصیر خارج است، جواب، سرکوب امنیتی همراه با مجازات نیروهای خارجی است و اگر دومی است، گفتوگو با جوانانی را میطلبد که خیزششان رهبری ندارد.
اگر قیام مردم ایران گستردهتر شود، همین فضای محدود فعلی به منظور احیای توافق هستهای برای جمهوری اسلامی باز هم تنگتر خواهد شد و این خود آزمونی برای این سنجش است که آیا جمهوری اسلامی اصلاحپذیر است یا نه.
رژیم ایران به خیال خود فکر میکند شعله خیزش بدون رهبر خاموش میشود و ادعا میکند افرادی که بیرون در خیاباناند ۸۰ هزار نفری بیشتر نیستد و این اعتراضات، توده و شماری که انقلاب لازم میطلبد، ندارد. البته به نظر میرسد عقیده غرب هم همین است.
نظر سپاه پاسداران این است که این انقلاب نیست و نتیجه کار غرب و شبکه ایراناینترنشنال است.
روزنامه جوان، وابسته به سپاه پاسداران هم به نقش بریتانیا در این خیزش مردمی اشاره کرده است؛ سایمون شرکلیف، سفیر بریتانیا در تهران این اظهارات را مضحک خوانده است.
بیمحلی علی خامنهای، رهبر ۸۳ ساله و جزیی خواندن حوادث اخیر و پراکنده خواندن اعتراضات هم کمکی به حکومت نکرده و نمیکند.
همراه با گذر جامعه ایران به سمت جامعهای سکولار، برخی روحانیون در ایران امیدوارند ایرانیان هنوز دلبستگیهای مذهبی داشته باشند.
معدل سنی معترضان اما ۲۰ سال است و سران ایران نمیدانند کجای کار را اشتباه رفتند که نسل جوان اینچنین علیه آنها شوریده است.
جنگ و جدال مقامات بر سر نقش اینترنت در خیزش مردم ایران هم همچنان ادامه دارد؛ گرچه اینترنت در ایران بیش از یک ماه است محدود یا قطع شده است، برخی همچنان دلیل اعتراضات را «اینترنت غربی» میدانند و یک روحانی، اینترنت را «ناتو فرهنگی» خوانده است.
در همین میان اظهارات یوسف نوری، وزیر آموزش و پرورش، مبنی بر دستگیری دانشآموزان معترض و فرستادن آنان به «مراکز روانشناسی»، باعث واکنشهای زیادی شده است.
نهادی که به گفته او قرار است دانشآموزان را اصلاح و رفتار «ضد اجتماعی» آنها را درست کند. راهحلی که آنچنان تفاوتی با مراکز اصلاح پلیس گشت ارشاد ندارد.
اما واکنش برخی اصلاحطلبان در ایران به خیزش مردمی این است که اصولگرایان آنچه خود کاشتهاند را درو میکنند.
روزنامههای حکومتی برای اینکه چرا جوانان به سمت آزادی رفتند و به گفته آنها از تماشای بیبیسی فارسی و ایران اینترنشنال سر درآوردند، دلایل زیادی بیان میکنند اما همچنان استفاده از اینترنت، دلیل خیزش عنوان شده است. اینترنتی که به قول برخی حامیان حکومت، پل بین نسلها را شکسته و نقش والدین، معلمان و سیستم آموزشی و غیره را برای جوانان کمرنگ کرده است.
حال پرسش این است که آیا جمهوری اسلامی از عهده شوکی که به آن وارد شده برخواهد آمد یا نه؟
جواب این سوال روشن نیست.