در این مطلب، بخشی از تحلیل بنیاد هریتج، اندیشکده آمریکایی را بخوانید درباره قیام مردم در ایران علیه جمهوری اسلامی:
بهرغم هفتهها سرکوب وحشیانه، شهروندان ایرانی از هر سن و گروه اجتماعی و از هر منطقه، به اعتراضات گستردهشان ادامه میدهند و خواستار پایان و سرنگونی جمهوری اسلامیاند. پیام آنها روشن است: انقلاب ۱۳۵۷ شکست خورده و رژیمی که آن انقلاب بر سر کار آورد، نفرینشده است.
تنها سوالی که برای تاریخ باقی مانده، این است: پس جمهوری اسلامی کی سقوط میکند؟
با این که حضور زنان و دختران در خطوط مقدم قیام آشکارتر بوده، شمار عظیم معترضان حاکی از نارضایتی از رژیم، در تمامی گروههای جمعیتی است.
خیزش مردم ایران به دستکم ۱۷۷ شهر رسیده و آن را از سال ۲۰۰۹ (خرداد ۸۸) بدینسو، به بزرگترین قیام مدنی در ایران مبدل کرده است.
ایستادگی و مقاومت معترضان خیرهکننده است؛ بهویژه این که جنبش رهبری ندارد و هیچ سازمان ملیای هم نقشی برای هماهنگی ایفا نمیکند.
مقاومت مردم ایران محدود به اقلیتهای ناراضی نیست. البته که شنیدن شعار «مرگ بر خامنهای» از کردستان جای تعجب ندارد اما همان شعارها در بازار تهران هم سر داده و شنیده میشود.
بنا بر تخمین، دستکم ۴۰۰ نفر جانشان را از دست دادهاند که بسیاری، دختران و پسران جوان و نوجواناند.
با این که حکومت دستور یک پاسخ نظامی تمامعیار را داده و بیش از ۲۰ هزار نفر هم دستگیر شدهاند اما نشانهای از فروکش کردن اعتراضات به چشم نمیخورد.
تمام وجوه قیام مردم ایران، گواه انکارناکردنی آن است که شهروندان این کشور اسیر شدهاند و داخل مرزهای کشور خودشان، بهدست حکومت گیر افتادهاند.
برگردیم به اولین سوال که این رژیم کی سقوط میکند؟ مطمئنترین پاسخی که تاریخ در آستین دارد این است: هنگامی که نیروهای امنیتی از شلیک به مردم دست بکشند.
جمهوری اسلامی به تار مو بند است و سوال بعدی اینجاست: روز موعود کی فرا میرسد؟
آنچه میتوانیم بگوییم این است: هنگامی که آن روز فرا برسد، همه، حتی خود ایرانیان، متعجب خواهند شد.
علت چنین پیشبینیای، در کتاب «دلیل دموکراسی» بهقلم ناتان شارانسکی، سیاستمدار اسرائیلی بیان شده است. شارانسکی در این کتاب اشاره میکند که از خصوصیات رژیمهای خودکامه این است: این گونه حکومتها، برای حفظ قدرت، نه تنها به ضرب و زور شدید متوسل میشوند، بلکه از جاری شدن اطلاعات هم جلوگیری میکنند. پس بسیاری در داخل خود رژیم هم نمیدانند رژیم در حال از دست رفتن است. در غیاب شفافیت، تحلیل آنها درباره این که رژیم تا کی دوام میآورد، از تحلیل افراد خارج رژیم، درستتر نخواهد بود.
و به همین دلیل است که جهان یک روز از خواب برخواهد خاست و حیرتزده به نظاره فروپاشی رژیم جمهوری اسلامی خواهد نشست
روشن است که حکومت جمهوری اسلامی فاسد، درمانده و نامشروع است و اصلاحپذیر نیست.
مردم ایران طاقتشان از دیکتاتورشان طاق شده و گرچه معلوم نیست پایان جمهوری اسلامی کی خواهد بود و سرنوشت ایران پس از آن چه میشود، اما سوال مهم دیگر این است: از دست آمریکا چه کاری برمیآید؟
اول این که دولت آمریکا هرگز نباید تغییر رژیم را به عنوان ابزار سیاست خارجه در پیش بگیرد. دست آخر، وظیفه و مسوولیت ایالات متحده نیست که به دیگر کشورها بگوید چطور حاکمیتی انتخاب کنند.
دولت آمریکا خیلی هنر کند، بتواند از منافع آمریکا در برابر اقدامات بدکارانه دیگران حفاظت کند.
با تمام این اوصاف، آمریکا میتواند و باید، حمایت خود را از معترضان در ایران، با جملات حاکی از همدلی ابراز کند و برای مردم ایران، اینترنت، برای دسترسی آنها به پلتفرمهای محبوب در رسانههای اجتماعی و اخبار سانسور نشده، فراهم کند.
واشینگتن همچنین باید خود را برای پیامدهای انقلاب ایران آماده کند.
در درجه اول، واشینگتن نباید هیچ کاری بکند تا از سقوط یک دیکتاتوری حامی تروریسم در سراسر جهان، جلوگیری کند. این یعنی، باید تمام تلاشها برای احیای برجام را کنار بگذارد.
پرداختن آمریکا به برجام فایدهای ندارد چرا که احتمال بازداشتن ایران از دستیابی به سلاح هستهای با برجام، نزدیک به صفر است اما از آن سو یک تریلیون دلار به جیب رژیم ایران سرازیر میکند تا دامنه وحشتپراکنیاش را در دنیا، هر چه بیشتر وسعت دهد.
به جای احیای برجام، آمریکا باید ایران را دو برابر منزویتر کند و رژیم ایران را برای آزارهای حقوقبشری و جنایاتش، با تحریم مجازات کند.
جمهوری اسلامی بارها و بارها نشان داده که قابل اعتماد نیست و تنها زبان زور میفهمد.
آمریکا همچنین باید در توسعه خاورمیانهای مقاومتر، نقش پررنگتری ایفا کند. خاورمیانهای که برای عواقب احتمالی فروپاشی جمهوری اسلامی، آمادگی داشته باشد.
آمریکا همین حالا هم ابزار مناسبی برای سقوط جمهوری اسلامی در جعبه «پیمان ابراهیم» دارد.
این توافق بیش از یک چهارچوب برای عادیسازی روابط دنیای عرب با اسرائیل است و در واقعیت، ابزاری برای همکاری و ادغام اقتصادی، سیاسی و دیپلماتیک است.
ایالات متحده باید به تقویت بازدارندگی اسرائیل و تشویق اتحاد میان اسرائیل و دنیای عرب ادامه دهد. هدف از تمامی این اقدامات، تضمین آمریکا در «منطقه» خواهد بود.
وقتی رژیم ایران سرنگون شود، خاورمیانه قویتر و امنتری لازم است و آمریکا باید از همین حالا بستری برای آن فراهم کند.