خیزش انقلابی مردم ایران که با اعتراض به قتل مهسا امینی ۲۲ ساله در بازداشتگاه گشت ارشاد آغاز شد، کمکم دو ماهه میشود. مردم ایران در این مدت کوتاه، راهی دراز رفتهاند. مسیری پرسنگلاخ اما پر از دستاورد.
نشریه پولیتیکو در تحلیلی به خیزش انقلابی در ایران پرداخته است.
نگارنده این تحلیل معتقد است رژیم جمهوری اسلامی با دو مورد از بزرگترین تهدیدهایی که رژیمهای خودکامه میتوانند با آنها مواجه شوند، روبهرو شده است:
یک: قیامی به رهبری زنان
دو: تمسخر و استهزای رژیم به دست مردم
جنبشهای فمینیستی و حقوق زنان میتوانند ابزار قدرتمندی در مبارزه با خودکامگی باشند؛ مورد ریشخند واقع شدن هم میتواند روحیه رژیمهای دیکتاتوری را از بین ببرد و ابهت و سلطه ترس را از حکومت بگیرد.
از بخت بد برای جمهوری اسلامی، خیزش انقلابی مردم ایران صاحب هر دو این مشخصههای قدرتمند است و حالا جهانی که از ابتدا به نظاره نشسته و همچنین دولتهای خارجی، این را که آیا خیزش انقلابی مردم ایران به سقوط رژیم خواهد انجامید یا نه، بالا و پایین میکنند.
رژیم ایران پیشتر هم اعتراضات گسترده -جنبش سبز در خرداد ۸۸ و آبان ۹۸- را به خود دیده اما خیزش این بار، فرق میکند و برای رژیم خطرناکتر است.
این بار معترضان از ابتدای به خیابان آمدن شعار «مرگ بر دیکتاتور» سر دادند و با وجود هزاران بازداشتی، معترضان ترس به دل راه ندادهاند و متوقف نشدهاند. این بار آنها به ترس از تهدیدها تن در نمیدهند و اتمامحجت رژیم با آنان هم باد هواست.
زنان پا پس نمیکشند
شرکت گسترده زنان در اعتراضات مدنی، برای رژیمهای خودکامه مشکل بزرگی است.
بر اساس مجموعه دادههای گردآوریشده اریکا چنووِث، پژوهشگر برجسته در تاریخ مقاومت مدنی، احتمال پیروزی جنبشهایی که زنان در شمار بالا در آنها شرکت میکنند بیشتر است و به دورههایی با بقای طولانیتر دموکراسی ختم میشود.
چنووث گستردگی قابل توجه و مقوله مقاومت در خیزش انقلابی مردم ایران را مستقیما با شرکت زنان در آن، مرتبط میداند.
چنووث باور دارد که زنان در ایران پیشاهنگ این اعتراضات بودند و راههای مبتکرانه و نوآورانهای برای نشان دادن خشمشان از حکومت رو کردند.
او معتقد است که شرکت مردان ایرانی هم برای مهسا امینی بوده و حالوهوایی بیشتر فمینیستی داشته است.
چنووث بر این باور است که شرکت شمار بالایی از زنان در تظاهرات، به اعتراضات مشروعیت بیشتر میبخشد، چون اغلب افراد به جذبه نمادین مادربزرگها و شجاعت دختران دانشآموز که دلیرانه اعتراض میکنند، باور دارند.
آیین حجابسوزانی و عمامهپرانی
یکی از راههای مبتکرانه دیگر در خیزش انقلابی مردم ایران، تمسخر و استهزاست که از سوزاندن حجاب تا عمامهپرانی از سر روحانیون، از آن جمله است. عمامهپرانی چنان باب شده که بسیاری آخوندها از پوشیدن عمامه و حتی عبا در بیرون خانه پرهیز میکنند.
مایکل والر، متخصص امنیت ملی، درباره ریشخند به عنوان سلاحی موثر در مبارزه نوشته و بر این باور است که دیکتاتورها، حاکمان مستبد و کسانی که به قدرت چنگ زده و آن را دودستی با ارعاب و زور میچسبند، تحمل مسخره شدن در جمع و میان عموم را ندارند.
به باور والر، دیکتاتورها معمولا مبتلا به خودبزرگبینیاند و برای پذیرش آنچه مردم درباره آنها فکر میکنند، ظرفیت کمی دارند.
والر معتقد است خودکامگان به یک محیط سیاسی کنترلشده نیاز دارند که در آن با یک مشت فرد متملق و چاپلوس دوره شده باشند تا به تصویر ساخته از قداستشان خدشه وارد نشود.
به باور والر، سلطه، جوهره یک دیکتاتوری خودکامه است در حالی که بر لطیفه و خشم، فلسفهای حاکم نیست و خنده از ته دل زدن از سر ریشخند، آنچنان مسری است که جلوگیری از سرایت آن به دست رژیم، غیرممکن است.
و اینگونه است که رژیم ایران با دو مورد از بزرگترین تهدیدها برای رژیمهای خودکامه، یعنی قیام به رهبری زنان و انگشت تمسخر نشانه گرفته شده به سمت سران روبهرو شده است.
حتی مصممترین و سرکوبگرترین خودکامگان هم از پس یکی از این تهدیدات، به تنهایی، برنمیآیند و حالا که این دو، جفت شدهاند و در کنار هم قرار گرفتهاند، خطر برای رژیم ایران هم تصاعدی بالا میرود.