وبسایت «وایرد» در مقالهای تحلیلی به برد و باخت «ارتش سایبری» جمهوری اسلامی در چند ماه خیزش انقلابی مردم ایران پرداخته است.
نگارنده این مقاله بر این باور است که ادامه یافتن اعتراضات و تغییر تاکتیک سایبری رژیم، جمهوری اسلامی را متوسل به جنگی کرده که کسی در آن پیروز میدان نیست.
ساعات اولیه پنجم ژانویه ۲۰۲۳ بود که یک کاربر توییتر ناشناس با اسم کاربری ژوپیتر، توییت کرد که دوستانش ابوالقاسم صلواتی، از قضات دادگاه انقلاب و ملقب به «قاضی مرگ» را کشتهاند.
توییت به سرعت پخش شد و هزاران نفر در کامنتها ریختند تا از افرادی که صلواتی را کشته بودند قدردانی و تشکر کنند؛ صلواتی که مسوول به کام مرگ فرستادن صدها زندانی سیاسی بوده است.
خیلی زود اما چندین نفر در اسپیس توییتر از شک و تردید درباره صحت این خبر گفتند و البته اغلب از گفتوگوها اخراج شدند تا «شب جشن گرفتن قتل صلواتی» را خراب نکنند.
روز بعد رسانههای داخل ایران و چند فعال اعلام کردند که صلواتی زنده است؛ البته بسیاری از منتقدان شک کرده بودند که حساب کاربری ژوپیتر، عملیات سایبری رژیم برای پرت کردن حواس مردم باشد.
قوه قضاییه در شب پخش شدن همان خبر، دو بازداشتشده اعتراضات را اعدام کرد.
جمهوری اسلامی فرای مرزهای ایران آسیبپذیر است و قادر نیست صدای مخالفان را آرام کند اما با وجود ناآرامی سیاسی در ایران، استفاده از تکنیکهای قدیمی سایبری رژیم هم شتاب گرفته و حقههای جدیدی به قصد پرت کردن حواس معترضان، بیاعتبار کردن حرف منتقدان، انحراف بحث و ایجاد فضای بیاعتمادی علم شدهاند.
رژیم در موقعیتی بسیار حساسی است.
چنگ زدن ۴۴ ساله جمهوری اسلامی به دامان دروغ و فریب
به میدان آوردن سایبریهای جمهوری اسلامی هم از آن تاکتیکهای سبک قدیمی رژیم است.
امین ثابتی، موسس «سرتفا»، یک گروه امنیت سایبری متخصص در حوزه افشای عملیات سایبری جمهوری اسلامی، معتقد است رژیم حاکم بر ایران طی چند ماه اخیر تغییر تاکتیک داشته چون بیشتر اهداف رژیم از تهدیدات سایبری آن آگاهند و اغلب از خودشان در برابر «اسپیرفیشینگ» (فیشینگ هدفداری که روی یک شخص یا یک موسسه متمرکز میشود که معمولا از سوی اشخاص دیگری شناسایی شدهاند) محافظت میکنند.
ثابتی معتقد است جمهوری اسلامی حالا از «راهبردی دومینویی» استفاده میکند که با آن اهداف دستپایینتر را هدف حمله قرار میدهد تا از این راه به افراد بالادستتر برسد: نازنین افشینجم، فعال حقوق بشر، اخیرا از این که از یک دوست مورد اعتمادش (که البته هک شده بود) یک ایمیل اسپیرفیشینگ گرفته بود، خبر داد.
نکته قابل توجه در اتفاقات سایبری اخیر این است که برخی از این دستپروردگان سایبری حکومتی در طول زمان توانستهاند اعتبار و اعتمادی برای خود بر هم بزنند و خود را به عنوان صدای اپوزیسیون به مخالفان جمهوری اسلامی قالب کنند.
اخیرا یک حساب توییتری با نام سارا شکوهی که حدود شش ماه پیش سر و کلهاش پیدا شد و ادعا میکرد محقق حوزه خاورمیانه است و از مخالفان طرفداری میکرد، یک پروژه فیشینگ جمهوری اسلامی از آب درآمد.
ناشناس بودن حسابهای فعال در رسانههای اجتماعی هم مزید بر علت شده و تشخیص سایبری از غیرسایبری را دشوار کرده است اما گاهی این که صاحب حساب کاربری فراموش میکند توییتهای قدیمی (که در آن پیامهایی مبنی بر حمایت از جمهوری اسلامی پست کرده بوده) را پاک کند، دست او را به عنوان یک سایبری رو میکند.
به نظر سیمین کارگر، یک متخصص دیگر در زمینه حملات سایبری جمهوری اسلامی، عملیات پخش کردن اطلاعات نادرست کار رژیم است اما فعالیت سایبری حکومت چنان طوفانی از شکوشبهه به راه انداخته که با وجود آن، هیچکس مطمئن نیست چه چیزی درست است و چه کسی قابل اعتماد.
این کارشناس معتقد است سایبریهای جمهوری اسلامی از جلب توجهی که میخواستند بکنند عاجز ماندهاند اما دستاوردی داشتهاند و آن این بوده که در شرایط فعلی همه، به همه چیز و هر چه گفته میشود (حتی از دهان افراد مورد وثوق) شک کنند.
کارگر این دستاورد را بردی بزرگ برای جمهوری اسلامی میداند که هدف از آن بیشتر ایجاد فضایی از رعب و وحشت است تا این که رژیم بخواهد مردم حرف آنها را باور کنند (چون میداند مردم دیگر حرف آنها را باور نمیکنند) و این نتیجه ۴۴ سال حکمرانی جمهوری اسلامی است.
به چشمتان هم اعتماد نکنید
گرچه هشدار درباره پروپاگاندای سایبری جمهوری اسلامی آسیبپذیری مخالفان در برابر آنها را کاهش داده اما به همان میزان هم فضایی از بیاعتمادی به وجود آورده که در آن هر کسی میتواند عامل رژیم باشد.
بنا بر تحقیقات یک پژوهشگر ارتباطات سیاسی، حکومت با توسل به راههایی مثل توجیه سیاستهای حکومتی، منحصر کردن بحث درباره مسایل کشور به حلقه خودی، دادن سرخوشی کاذب به کاربران (مثلا همان مورد شایعه قتل صلواتی)، نمایش عادی بودن شرایط، منحرف کردن بحث از مسیر اصلی، پخش اخبار غلط، پخش هشتگهای نادرست و به تمسخر گرفتن معترضان و فعالان، تاکتیکهای جدیدی در پیش گرفته است.
بزرگترین ضربه رژیم به مخالفان در حال حاضر این است که هیچکس قابلاعتماد نیست و حرف هیچکس هم معتبر نیست.
یک متخصص دیگر در زمینه تاکتیکهای سایبری رژیم باور دارد که جمهوری اسلامی نمیتواند مردم را وادار کند حرفهایش را باور کنند اما دستکم میتواند باور به بقیه را از بین ببرد و اگر خودش نمیتواند برنده باشد، بقیه را هم بازنده کند و این فلسفه بازی فعلی جمهوری اسلامی است.
اگرچه این بار شیرازه بازیهای سایبری از دست جمهوری اسلامی در رفته و حنایش دیگر رنگی ندارد اما در مورد قاضی صلواتی، به هر حال معترضان بازی خوردند.
امین ثابتی، متخصص امنیت سایبری، باور دارد که جمهوری اسلامی چنین بازیای را راه انداخت تا مزه دهان معترضان را بچشد و برآوردی از فعالیتهای آتی آنان و واکنششان به اعدام معترضان به دست بیاورد.
ثابتی تاکید دارد که با وجود تمام این مسایل، جمهوری اسلامی میداند این (برآوردها و واکنشها) آخر ماجرا نیست.