وبسایت کانورسیشن در مقالهای به هشتگ ترند اخیر تیکتاک، «سندرم دختر ارشد» پرداخته است برای رسیدن به پاسخ این پرسشها که این سندروم دامنگیر زنان چطور سندرومی است و چگونه میتوان آن را از میان برداشت.
آیا نام سندروم دختر ارشد به گوشتان خورده؟ این سندروم که قرعه آن به نام دختر ارشد خانواده میافتد، از دوران کودکی، بار روانی سنگینی به او تحمیل میکند.
با فرو رفتن در نقش دختر ارشد، نگهداری از خواهر و برادر کوچکتر تا کمک در تمام کارهای خانه، نگهداری از پدر و مادر بیمار، خرید خانه و غیره، همه به دوش دختر ارشد خانواده میافتد.
باری که بر عهده گرفتن چنین نقشهایی به دختر ارشد تحمیل میکند سنگین اما نامریی است و از سنین خردسالی هم به دوش او میافتد.
ممکن است از خودتان بپرسید خب مشکل چیست؟ آیا کودک بزرگتر نباید بزرگانهتر رفتار کند و از خواهر و برادر کوچکترش نگهداری کند؟ و دلیل بیاورید که زنان «در ذاتشان» در تیمارداری و مراقبت بهتر هستند.
بله! اینها فقط چند مورد از تصوراتی هستند که با شنیدن نام سندروم دختر ارشد به ذهن برخی میرسد و البته که همین تصورات، موانعی هستند بر سر راه حل این معضل.
هشتگ «سندروم دختر ارشد» اخیرا بر روی تیکتاک وایرال شده و دختران نوجوان درباره کار بیجیره و مواجب و سهم ناعادلانه کارهای خانه که به دوش آنها میافتد، گله میکنند و از تاثیرات منفی آن بر زندگی و سلامت جسم و روانشان میگویند.
البته که این سندروم دیروز و امروز به وجود نیامده و دستکم قرنهاست در سراسر جهان رواج دارد اما چرا اخیرا در رسانههای اجتماعی بر آن تمرکز شده است؟
بهرغم رشد و پیشرفت زنان در حوزههای تحصیل و اشتغال، همچنان سهم عمده کار خانه بر عهده آنهاست و پای پیشرفت در زمینه برابری در محل کار هم هنوز به خانه نرسیده است.
سندروم دختر ارشد میتواند به فهم این که چرا وضعیت برابری در محل کار و خانه طراز نیست، کمک کند.
بر اساس تحقیقات، کودکان نقش پررنگی در مشارکت در کار خانه دارند که اغلب دیده نمیشود و اغلب دختران بین سنین پنج تا ۱۴ سال، تا ۴۰ درصد بیشتر از پسران در کارهای خانه مشارکت میکنند.
طبق سلسلهمراتب مردسالارانه اجتماع، سهم بیشتر از کار خانه هم نصیب دختر ارشد میشود.
بر پایه نظرات کاربران تیکتاک، این سندروم میتواند سلامت دختر ارشد خانواده را به خطر بیندازد و کودکی او را به یغما ببرد، چون سهم نامتناسبی از وظایف بزرگسالانه به دوش آن کودک افتاده که چنین وضعیتی معمولا با اصطلاح «والدگری فرزند» شناخته میشود و موجب نابرابری جنسیتی در کار خانه میشود که به همان منوال هم از نسلی به نسل دیگر انتقال پیدا میکند.
چرا این بلا سر دختر ارشد خانواده میآید؟
در لایه زیرین سندروم دختر ارشد، نظریههای رفتاریای وجود دارد که همزمان یکدیگر را تقویت میکنند و در به وجود آمدن یکدیگر نقش دارند.
یکی از آنها نظریه «الگوسازی» است که طبق آن دختر ارشد اغلب پا جای پای مادرش میگذارد و از او یاد میگیرد که بر حسب جنسیتش باید در خانه چه بکند.
طبق نظریه «نقشآموزی جنسیتی» هم والدین اغلب کارهای متفاوتی به دختر و پسر (بر حسب جنسیتشان) در خانه محول میکنند.
نظریه «نقشآموزی جنسیتی» هم اغلب بنا شده بر نظر والدین مبنی بر آن است که کار خانه ربطی با زنانگی دارد و بنابراین برای والدینی که آگاهانه میکوشند تا چنین رویکردی را در خانه جا بیندازند، دختر خانواده ناخودآگاه به کارهایی در خانه میپردازد که بر حسب جنسیت به مادر داده شده؛ مثلا به آشپزی، نظافت و خرید مشغول میشود.
سومین نظریه، نظریه «جایگزینی نیروی کار» است که طبق آن، وقتی مادرها وقت محدودی برای انجام کار خانه دارند، وظایفشان به دختر ارشد که نقش «جایگزین» او را بازی میکند، محول میشود و در نتیجه دختر ارشد بیشتر از باقی فرزندان درگیر نگهداری از خواهر و برادر و کار خانه میشود.
جالب آن که در چنین حالتی، مادر در محیط کاری به سمت برابری جنسیتی پیش میرود (چون با کمک دختر ارشد، برای خودش وقت بیشتری خریده است) اما به این قیمت که دختر ارشدش در خانه از برابری جنسیتی باز میماند و از سنین کودکی به کار خانه میافتد.
با نگاهی وسیعتر به این مساله، میتوان دید که در حقیقت نابرابری جنسیتی در جهان از خانه شروع میشود و سندروم دختر ارشد تاثیری جدی در آن دارد؛ به گونهای که به بحران تیمارداری و نگهداری در جهان هم مرتبط است. مثلا بسیاری از فیلیپینیها که به آمریکا، اروپا و خاورمیانه مهاجرت میکنند به همین دست مشاغل و مشاغلی مرتبط با کار خانه مشغول میشوند. دلیل آن هم این است که در فیلیپین دختر ارشد جایگزین مادر است و بعد از مادر، اوست که خانه را میگرداند و همین میراث را در مهاجرت با خود به سایر نقاط جهان میبرد و در حقیقت در کشور میزبان به حل مساله نابرابری جنسیتی داخلی تا حدودی کمک میکند (چون حلال آن مشکل از منبعی خارج از کشور تامین شده است).
در چنین داد و ستدی، سندرم دختر ارشد موجب به وجود آمدن نابرابری جنسیتی داخلی در نسلهای بعدی است و بار چنین معضلی را از دوش یک گوشه از جهان به شانه گوشهای دیگر از آن میاندازد.
چگونه میشود با سندروم دختر ارشد مبارزه کرد؟
«درمان» سندروم دختر ارشد در حرف ساده به نظر میرسد: در حقیقت در این روند لازم است خانوادهها متوجه سهم ناعادلانه کار خانه باشند که به دوش دخترانشان میاندازند و وظایف فرزندان در خانه را عادلانه بین آنها تقسیم کنند.
در عمل اما چنین چیزی آنقدر هم ساده نیست و مستلزم این است که مردان خانواده برای انجام دادن سهمشان از کار خانه پیشقدم شوند و برخی از آموختههای جامانده از قرون و اعصار را مبنی بر این که کار خانه کار زنانه است، دور بریزند.
اولین گام در حل معضل سندروم دختر ارشد به رسمیت شناختن آن است و این که چنین مشکلی وجود دارد و این که دختران ارشد و در حقیقت کودکان، در این کار کردن دخیلاند؛ کاری نامریی که ارزش و مزدی ندارد.
تغییر و حل معضلی نامریی ممکن نیست و سندروم دختر ارشد هم فقط مشکل فردی نیست بلکه مسالهای است که در قابی بزرگتر با نابرابری جنسیتی در جهان مرتبط است و بنابراین نقطه شروع خوبی برای مبارزه با آن است.