جنگ اوکراین از زمان آغاز آن تاکنون پوشش خوبی در رسانههای دنیا داشته که اغلب در مقایسه با پوشش دیگر جنگهایی قرار میگیرد که پای آنها چندان به رسانههای جهان باز نشد اما از سوی دیگر چنین پوششی به سطحی بودن برخی تحلیلها انجامیده که در نهایت ممکن است بیشتر مخرب بوده باشد تا مفید.
وبسایت کانورسیشن در مقالهای تحلیلی و انتقادی به یکی از این دست تحلیلهای نادرست و رایج درباره جنگ اوکراین پرداخته است:
جنگ اوکراین مدام با جنگ جهانی اول مقایسه میشود و این مقایسهای است که از دهان سیاستمداران، روزنامهنگران، تحلیلگران و نظامیان درمیآید.
پوشش اخبار جنگ اوکراین طی ماههای گذشته (فصل زمستان) بر نبرد سربازان اوکراینی در سنگرهای گلآلود شهر باخموت استان دونتسک و مقایسه تلفات روسیه در جنگ اوکراین با در جنگ جهانی اول، متمرکز بوده است.
البته تعجبی ندارد که کارشناسان جنگ اوکراین به مقایسه با زمان جنگ جهانی روی آوردهاند، مشاهده جنگی ویرانگر، آن هم در این ابعاد، حافظه فرهنگی جامعه غرب را تکان داده است. مشکل این است که مقایسه این جنگ با جنگ جهانی اول، کمکی به درک ماجرا نمیکند.
بیشتر این جنس مقایسهها بر ذات غیرمدرن آنچه در میدانهای جنگ در اوکراین میگذرد تاکید دارد و در نتیجه مدرن بودن آنچه در جریان است را نادیده میگیرد.
چنین مقایسههایی، حتی در همان یک مورد نبرد در باخموت، قدرت احتمالی روسیه را دست کم و تفاوت بین نیروهای روسیه و اوکراین را دست بالا میگیرد؛ از آن مهمتر با چنین مقایسههای تاریخی نابجایی، مردم از حقیقت وحشت و خشونتی که در این جنگ جریان دارد گسسته میشوند و آن را درک نمیکنند.
جنگ مدرن و غیرمدرن
مقایسههایی که بر طبیعت خشن نیروهای نظامی روسیه، شکست ظاهری، بیرحمی و بیمنطقی ژنرالهای روس تاکید دارد بیشمار است؛ در مقایسه جنگ اوکراین با جنگ جهانی اول هم، این جنگ مدرن محسوب نمیشود، بلکه نماد یک جنگ صنعتی ابتدایی است که متعلق به یک سده پیش است.
شاید یکی از دلایل آن غیرمدرن به نظر رسیدن جنگ جهانی اول، کند پیش رفتن آن باشد؛ چون انتظار میرود جنگهای این دوره و زمانه (احتمالا مدرن)، پرشتاب باشد.
در جنگهای امروزی و مدرن پهپادها و ابزار و ادوات جنگی دارای فناوری را در خبرها میبینیم ولی از آن سو پیشرفت آنچنانی در جبهه جنگ نمیبینیم. به جای آن تصاویر جبههها و اخبار تلفات را میبینیم.
برنامهپردازان نظامی غربی به جنگهای کوتاه علاقهای وسواسگونه دارند و یک دلیل آن این است که در نظر آنها با فناوری مدرن جنگ را پرشتاب پیش میرود و زودتر نتیجه میدهد.
جنگ در اوکراین، جنگی مدرن است و تنها دلیلی که پرشتاب پیش نمیرود شرایط و وضعیت آن است که در آن هیچکدام از طرفین جنگ نمیتوانند طرف دیگر را از میدان به در کنند.
دست کم گرفتن اهداف روسیه در زمین اوکراین
یکی از پیامدهای مخرب مقایسه نابجای جنگ اوکراین با جنگ جهانی اول، این است که تلاش روسیه در رسیدن به آنچه در اوکراین به دنبال آن است، نادیده گرفته میشود.
آن وجه غیرمدرنی که به این جنگ نسبت داده میشود فقط درباره خود جنگ نیست بلکه به سبک و سلوک جنگی روسیه هم اشاره دارد؛ اگرچه تاکتیک جنگی و عملیاتی روسیه طی ماههای گذشته (زمستان) تاثیرگذار و موفقیتآمیز نبوده، اما مقایسه تاکتیک روسیه در این نبرد با تصاویر کلیشهای جنگ جهانی اول، بستری که جنگ اوکراین در آن رخ داده را در نظر نمیگیرد.
تاکتیک روسیه در جنگ اوکراین البته پر از اشتباه است ولی درقالب جنگی که سریع و با نیروی نظامی اندک شروع شد و با در نظر گرفتن رابطه بین سیاستمداران روس و ایدئولوژی حاکم بر کرملین، منطق خاص خودش را دارد.
با مقایسه جنگ اوکراین با جنگ جهانی اول در سطح عملیاتی و تاکتیکی، افراد قدرت روسیه در دستیابی به آنچه میخواهد را دست کم خواهند گرفت، نیروی نظامی این کشور در چینش میدان جنگ را به سخره میگیرند بدون اینکه متوجه باشند که چطور همین تاکتیکها، بر تاکتیک اوکراین را که «مدرنتر» توصیف میشود، بار سنگینی تحمیل میکنند.
با مقایسه نابجا و تاکید بر شکست و موفقیت روسیه در میدان جنگ و نگاه به شکست و موفقیت در میدان نبرد از دریچه یک نگاه کلیشه جنگ جهانی اول، تفسیر روسیه از موفقیت سیاسی و راهبردی نادیده گرفته میشود؛ چون اگرچه تصرف کییف و از دست ندادن خرسون دلخواه کرملین است، پرسش اصلی این است که رهبران روسیه چه درکی از جنگ اوکراین دارند؟ آیا برای کرملین این جنگ واقعا جنگ با اوکراین است یا غرب و تنها در زمین اوکراین اسن که روسیه غرب را به نبرد فراخوانده؟
میدان نبرد، راهبرد و موفقیت سیاسی در یک جنگ اگرچه با هم مرتبطند اما رابطه آنچنان راهدستی ندارند و بنا بر همین منطق، ممکن است ارزیابی فعلی ازشرایط جنگ در اوکراین (که در شرق اوکراین به ایستایی دچار است) اتفاقا به مذاق کرملین خوش بیاید.
ارائه تصویر مخدوش از حقیقتی زشت و عریان
در یک نگاه کلی و در نظر عموم، جنگ اوکراین بازگشت بربریت اوایل قرن بیستم و آیینه جنگی است که ولادیمیر پوتین و کرملین به راه انداختهاند، جنگی که آیینه مدرنیت عصر حاضر نیست و در نباید در سال ۲۰۲۳ راه میافتاد.
اما چنین تصوری گمراهکننده و خطرناک است و با جدا کردن اوکراین از زمانه حاضر و مدرن، این کشور را به انزوا میراند و جنگی که در آن به راه افتاده را در چشم جهان بیگانه میکند.
آنچه در اوکراین میگذرد، یک نمایش ترسناک تاریخی نیست. بلکه چهره کریه جنگ مدرن در تمام هیات و ابعاد آن است.
جامعه غربی طی دهههای گذشته، از اینکه در جنگ مدرن چه روی میدهد گسسته شده و درباره آن ناآگاه است؛ حال آنکه جنگ اوکراین، در حقیقت آیینه روبهروی چشم جهان گرفته تا چهره جنگ مدرن را به دنیا نشان دهد.
این گفته به آن معنی نیست که غرب و نیروهای غربی طی نیمقرن گذشته در جنگ مدرنی درگیر نبودهاند؛ البته که بودهاند، اما بیشتر این جنگها در سطحی کوچکتر رخ داده که به استثنای نبردهای بالکان در دهه ۹۰ میلادی، در این سوی مرزهای غرب اتفاق افتاده است و پوشش جوامع و قدرتهای غیرغربی از آن جنگها محدود بوده است.
حالا که چنین جنگهایی به در «خانه غرب» رسیده و پای آن به اروپا باز شده، چشم غرب هم رو به هزینههای جنگ مدرن گشوده شده است.