گرفتار شدن خاورمیانه در یک جنگ منطقهای و تشدید درگیریها، احتمالی دور از ذهن نیست. نیویورک تایمز و واشینگتن پست در گزارشهایی به نقش جمهوری اسلامی در بروز چنین احتمالی پرداختهاند.
احتمال گسترش جنگ به چند جبهه خاورمیانه در تضاد کامل با فضای چند هفته پیش این منطقه است. زمانی که دولت جو بایدن در تلاش برای امضای توافقی تاریخی بین عربستان سعودی و اسرائیل بود.
آمریکا امیدوار بود این توافق، منطقهای را که مدتهاست با جنگ و فرقهگرایی متلاطم شده است به ثبات نزدیکتر کند.
تشدید درگیریها در منطقه
نیویورک تایمز در گزارش خود نوشت در حالی که به نظر میرسد ارتش اسرائیل در حال آماده شدن برای حمله زمینی به غزه است، نیروهای اسرائیلی و حزبالله، گروه شبهنظامی مورد حمایت جمهوری اسلامی، در مرز لبنان به سوی یکدیگر آتش گشودهاند.
از سوی دیگر آمریکا دو ناو هواپیمابر را به شرق مدیترانه منتقل کرده است. پیشتر و در روز ۲۷ مهر نیروی دریایی آمریکا یک موشک را که از یمن احتمالا به سمت اسرائیل میرفت، سرنگون کرد.
با احتمال بروز حملات مشابه در روزهای آینده، ارتش ایالات متحده روز ۲۹ مهر اعلام کرد توانایی دفاع موشکی خود را در منطقه برای کمک به حفاظت از نیروهای آمریکایی افزایش خواهد داد.
به گزارش نیویورک تایمز، در مرکز این تنشهای فزاینده جمهوری اسلامی قرار دارد که سالهاست درگیر جنگ نیابتی با رقیب اصلی منطقهای خود، اسرائیل است.
علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی روز ۱۸ مهر حمله تروریستی مرگبار حماس را که بخشی از شبکه گروههای مسلح غیردولتی تهران برای تقویت نفوذ رژیم در منطقه به شمار میرود، تحسین کرد.
نقش رهبر جمهوری اسلامی و متحدانش در حمله حماس
اما ریشه اصلی درگیریها در خاورمیانه کجاست؟
واشینگتن پست برای یافتن پاسخی به این پرسش به گفتوگو با رابرت سی اوبراین، مشاور امنیت ملی دونالد ترامپ، رییسجمهوری سابق آمریکا نشست.
رابرت سی اوبراین به واشینگتن پست گفت: «بیایید این مساله را روشن کنیم که چه کسانی با به اصطلاح رهبر ایران متحد هستند؛ دیکتاتور شی جین پینگ در چین و ولادیمیر پوتین در روسیه که در بیرحمی این ظالمان جای بحثی نیست.»
او افزود: «خامنهای قبل از کمک و تشویق به کشتار هفتم اکتبر در اسرائیل، اعتراضات را در کشور خود سرکوب کرد و صدها کشته بر جای گذاشت. حزب کمونیست چین به رهبری شی اقدام به نسلکشی مردم اویغور در منطقه سین کیانگ کرد و پوتین در حملات روسیه به چچن در دهه ۱۹۹۰ توانایی خود را در بربریت نشان داد و همین مسیر وحشیانه را در حمله به اوکراین پی گرفت.»
اوبرایان در ادامه گفت: «این رژیمها با جمهوری اسلامی بهعنوان دشمنان آزادی و دموکراسی همسو هستند. آنها مواد خام، اسلحه و منابع مالی و سرمایهگذاری را برای یکدیگر تامین میکنند.»
هدف اصلی اسلامگرایان
به گزارش واشینگتن پست، برای متعصبان اسلامگرا انگیزه اساسی «مرگ یهودیان» است زیرا حماس مانند دیگر دستنشاندههای جمهوری اسلامی، بر این باور است که ملت اسرائیل حق موجودیت ندارد.
بر همین اساس واشینگتن پست به یک فایل صوتی اعضای حماس اشاره کرد که روز یکم آبان از سوی ارتش اسرائیل منتشر شد.
در این فایل صوتی یک نیروی حماس شادمانه با پدر و مادر خود تماس گرفته و فریاد میزند: «پسرت این همه یهودی را کشت. مادر! پسرت قهرمان است ....»
انکار تهران در مورد دست داشتن در حمله حماس
بر اساس گزارش نیویورک تایمز، تهران هر گونه دخالت در این حمله را رد کرده است و مقامهای اسرائیلی و آمریکایی نیز معتقدند هیچ «شواهد مستقیمی» دال بر دخالت آشکار جمهوری اسلامی در حمله حماس وجود ندارد.
با این حال این نگرانی وجود دارد که جنگ نیابتی جمهوری اسلامی علیه اسرائیل شدت یابد و به یک درگیری پایدار با حضور بالقوه آمریکا تبدیل شود.
ممکن است جمهوری اسلامی دستور حمله حماس را صادر نکرده باشد اما مقامات دولتی در واشینگتن معتقدند تهران در بالا بردن توان مالی و نظامی این گروه شبهنظامی برای انجام حمله پیچیده هفتم اکتبر مسوولیت دارد.
چند روز پس از این حمله، واشینگتن و دوحه اعلام کردند تهران از دسترسی به شش میلیارد دلاری که اخیرا در نتیجه مبادله زندانیان بین ایالات متحده و ایران آزاد شده بود، محروم خواهد شد.
نقش سپاه قدس
به گزارش نیویورک تایمز، جمهوری اسلامی هر سال صدها میلیون دلار برای افزایش توان نظامی حزبالله، حماس و سایر گروههای شبهنظامی در منطقه از جمله حوثیها در یمن و مجموعهای از شبهنظامیان شیعه عراقی هزینه میکند.
با این بودجه، گروههایی که رژیم ایران برای دههها بهعنوان بخشی از «محور مقاومت» از آنها حمایت کرده است، مجهز به مجموعه گستردهای از قابلیتهای نظامی شدهاند؛ از سیستمهای هوایی و پهپادهای بدون سرنشین گرفته تا زرادخانههای موشکهای بالیستیک پیشرفته.
نیویورک تایمز با اشاره به نقش نیروی قدس سپاه پاسداران در بروز درگیریها نوشت که آموزش و تجهیز تروریستها، شورشیان و شبهنظامیان، عنصر اصلی سیاست خارجی و امنیتی جمهوری اسلامی در خاورمیانه است.
پیشتاز این سیاست، نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. واحدی که مسوول انجام فعالیتهای مخفی، از جمله حمایت از گروههایی مانند حماس است.
مربیان و مشاوران نیروی قدس سپاه پاسداران به ستیزهجویان در مورد نحوه طراحی، بهبود امنیت عملیاتی و کسب مهارت در فنآوریهای نوظهور و سیستمهای تسلیحاتی پیشرفته آموزش عملی ارائه میدهند.
موفقیت این آموزشها در نحوه استفاده حماس از پهپاد برای هدف قرار دادن برجهای مخابراتی و ارتباطات سلولی (CC) نیروی دفاعی ارتش اسرائیل در امتداد مرز با غزه در حمله هفتم اکتبر آشکار شد.
هدف تهران در حمایت از گروههای نیابتی
جمهوری اسلامی از نیروهای نیابتی خود برای پیشبرد اهداف امنیتی از جمله بیرون راندن بیش از ۳۰ هزار نیروی مستقر آمریکا در خاورمیانه و گسترش حوزه نفوذش بدون دادن پاسخ نظامی مستقیم استفاده میکند.
نیروهای نیابتی به تهران اجازه میدهند تا در درگیریهای جاری در پسزمینه و در پوشش نازکی از انکار باقی بماند و از وارد شدن به یک رویارویی مستقیم نظامی با دشمنان برتر نظامی مانند اسرائیل و آمریکا اجتناب کند.
همچنین گروههای نیابتی به تهران این اهرم را میدهند که با ایجاد جناحهای سیاسی، در سیاستهای محلی و ملی در عراق، لبنان، یمن و دیگر نقاط نقشآفرینی کند.
تاکتیک جنگهای نیابتی تاکنون برای جمهوری اسلامی موفقیتآمیز بوده است. حماس و حزبالله بدون اینکه جنگ به سوی ایران سوق پیدا کند، آسیبهایی جدی به اسرائیل وارد کردهاند و پیام روشنی به تلآویو فرستادهاند که اگر جمهوری اسلامی بخواهد، میتواند جنگی ترکیبی از قابلیتهای نظامی متعارف و غیرمتعارف راه بیندازد.
به گزارش نیویورک تایمز، بسیاری از ناظران خاورمیانه بر این باورند که حمله حماس هم از سوی رهبری این گروه و هم از طرف تهران، نیروی محرکی برای بر هم زدن شتاب توافق عادیسازی روابط بین اسرائیل و دیگر دشمن دیرینه ایران در منطقه، یعنی عربستان سعودی بوده است. تلاشی که ممکن است تا حدودی نتیجهبخش باشد.
در نهایت عربستان سعودی نمیتواند تصاویر مرگ و ویرانی را که از غزه بیرون میآیند و تلفات فزاینده غیرنظامیان فلسطینی را نادیده بگیرد. در نتیجه اکنون هر گونه مذاکرات عادیسازی بین عربستان سعودی و اسرائیل به حالت تعلیق درآمده است.
اما بر اساس گزارش نیویورک تایمز تهران بسیار فراتر از اخلال در مذاکرات پیش رفته است. اسماعیل قاآنی، فرمانده سپاه قدس که به نظر میرسد نیروهای نیابتی رژیم را هماهنگ میکند، طبق گزارشها از مرداد جلسات منظمی بین سران حزبالله، حماس و جهاد اسلامی فلسطین ترتیب داده است.
بر همین اساس جنگ به غزه محدود نشد و اسرائیل در پاسخ به موشکهای حزبالله، حملاتی را به لبنان انجام داد. این مبادله آتش تاکنون از الگوی طولانیمدت تلافیجویانه پیروی کرده است.
تبعات حمله زمینی ارتش اسرائیل به نوار غزه
تلآویو نگران است جنگجویان حزبالله در پاسخ به تهاجم زمینی اسرائیل به غزه، آماده افزایش حملات به این کشور شوند. به همین دلیل ارتش اسرائیل از تخلیه دهها محله در امتداد مرز خود با لبنان، از جمله یک شهر کوچک با حدود ۲۰ هزار سکنه خبر داد.
با تشدید مناقشه، نگرانیهای فزایندهای وجود دارد که اسرائیل ممکن است به سمت رویارویی مستقیم با ایران پیش برود.
ارتش آمریکایی مستقر در منطقه نیز در روزهای اخیر با تهدید گروههای مورد حمایت جمهوری اسلامی مواجه شده است.
اعتراضات مردمی در کشورهای منطقه
علی خامنهای ۲۵ مهر و پس از کشته شدن فلسطینیان به دنبال منفجر شدن بیمارستانی در غزه، آمریکا را متهم به دامن زدن به هرج و مرج در منطقه کرد.
حساب شبکه اجتماعی ایکس رهبر جمهوری اسلامی نوشت: «سیاست رژیم صهیونیستی توسط آمریکاییها تنظیم میشود. آمریکا مسوول جنایات اخیر است.»
این در حالی است که دولت بایدن، شواهدی ارائه کرد که نشان میداد حمله به بیمارستان با موشک جهاد اسلامی فلسطین انجام شده است.
اما قبل از مطرح شدن این ادعا از سوی آمریکا، شعله اعتراضات در سراسر منطقه روشن شد. در امان پایتخت اردن، معترضان به سفارت اسرائیل یورش بردند و تظاهرکنندگان خشمگین در استانبول، کنسولگری اسرائیل را هدف قرار دادند.
نیویورک تایمز نوشت اگر حزبالله تصمیم بگیرد جبهه دومی را در مرز شمالی اسرائیل باز کند، وضعیت ممکن است به سرعت بدتر شود.
حتی کوچکترین اشتباه محاسباتی از سوی جمهوری اسلامی یا یکی از نیروهای نیابتیاش، میتواند منجر به واکنش چشمگیر اسرائیلیها شود و بهطور بالقوه آمریکا را به جنگ کشانده و زمینه را برای یک درگیری تلخ منطقهای فراهم کند.
اوبرایان درباره نقش غرب در جلوگیری از تهدیدات روزافزون بنیادگرایان به واشینگتن پست گفت: «سموم ترکیبی کمونیسم، فاشیسم و تعصب اسلامگرا را نمیتوان بدون شفافیت اخلاقی که بسیاری از افراد در غرب در بیانش تردید دارند، شکست داد.»
به گفته او، تعداد زیادی از دانشگاههای آمریکا حتی نمیتوانند برای محکوم کردن «قصابی هفت اکتبر» با بیان اصول «جنگ عادلانه»، یا ارائه تعریفی منسجم از «تناسب» در قانون درگیریهای مسلحانه، تلاش کنند.
او در انتها به واشینگتن پست گفت: «تا زمانی که ما عمق تباهی را که میان این سه رژیم مرتبط به هم میگذرد تشخیص ندهیم نمیتوانیم آن را شکست دهیم. آیا غرب در حالی که درگیر مسایل اجتماعی است، میتواند برای دفاع از خود هماهنگ شود؟»