آگاهی از تاثیر پیامهایی که در دوران کودکی دریافت میکنیم به ما در رها شدن از بند عادات و افکار مضر کمک میکند. خوب است بدانیم این پیامهای دستوری شامل چه چیزهایی میشوند و چه اثری بر رفتارهای ما در بزرگسالی دارند.
رابرت و مری گولدینگ، دو رواندرمانگری بودند که در دهه ۱۹۷۰ متوجه الگوی ۱۲ ممنوعیت معمول شدند که افراد در دوران کودکی از والدین خود دریافت میکنند. ممنوعیتهایی که به نظر میرسد تاثیراتشان تا بزرگسالی ادامه مییابد.
دکتر رابرت گولدینگ یکی از برجستهترین متخصصان تحلیل رفتار متقابل (تحلیل تبادلی) است.
او همراه همسرش مری گولدینگ، رویکردی به نام «درمان تصمیمگیری مجدد» را پایهگذاری کرد.
درمان تصمیمگیری مجدد بر این فرض استوار است که افراد در بزرگسالی بر اساس پیامهایی تصمیم میگیرند که در دوران کودکی از والدین و سرپرستان خود دریافت کردهاند.
این ممنوعیتها از رنجها، ناراحتیها، اضطرابها، ناامیدیها، عصبانیتها و امیال پنهانی خود والدین صادر میشوند.
وبسایت سایکولوژی تودی با برشمردن این پیامها در گزارشی نوشت کودکانی که به طور مداوم تحت تاثیر این دستورات قرار میگیرند، ممکن است به بزرگسالانی تبدیل شوند که مواجهه با مسایل گوناگون برایشان بسیار مشکل باشد.
۱- وجود نداشته باش
این دستور یکی از مضرترین پیامهای دستوری است که از سوی والدین به فرزندان ارسال میشود.
در این مورد ممکن است والدین اصلا تصمیمی برای بچهدار شدن نگرفته باشند یا شاید آنها احساس میکنند نیازهای فرزندشان بیش از حد توان آنهاست و قادر به تامینش نیستند.
چنین والدینی به طرز زیرکانهای با کودک خود ارتباط برقرار کرده و در واقع پیام بسیار دردناکی را به او ارسال میکنند: «وجود نداشته باش چون ما و بقیه دنیا به وجود تو نیاز نداریم.»
کودکانی که با چنین پیامی بزرگ میشوند ممکن است در بزرگسالی از خودشان متنفر باشند و در نتیجه رفتار مخربی نسبت به خود داشته باشند.
این پیام یک دستور شگفتآور و در عین حال رایج از سوی والدین است. این دستور هنگامی که والدین یا سرپرست کودک او را به صورت ذهنی یا جسمی مورد آزار و اذیت قرار میدهد، به وضوح بیان میشود زیرا آزار راهی برای انکار وجود شخص یا پاک کردن نمادین او از جهان اطرافش است.
۲- خودت نباش
این پیام منفی از سوی والدینی ارسال میشود که نتوانستهاند به خواستههای خود در زندگی جامه عمل بپوشاندند و از زندگی خود رضایت ندارند.
در این مورد ممکن است والدین فرزندشان را ابزاری برای دستیابی به آرزوهای خود بدانند.
کسانی که دستور «خودت نباش» را در کودکی دریافت کردهاند ممکن است در بزرگسالی زندگی سوت و کوری داشته باشند و در برخی موارد شدیدتر، برای برآورده ساختن نیازهایشان و کشف اینکه واقعا چه کسی هستند، از روبهرو شدن با کوچکترین خطری اجتناب کنند.
۳- کودک نباش
والدینی که این پیام را ارسال میکنند میخواهند فرزندشان سریعتر بزرگ شود. ممکن است این دستور به خصوص در مواردی که والدین هنوز جوانند، به فرزند اول داده شود تا مانند یک بزرگسال رفتار و بیشتر در کارهای خانه مشارکت کند.
فرزندانی که با این دستور بزرگ میشوند معمولا سعی میکنند کودک نباشند. در نتیجه، زمانی که به بزرگسالی میرسند لذت بردن از زندگی برای آنها دشوار میشود و در صورتی که نتوانند طبق استانداردهای والدین خود عمل کنند، احساس گناه زیادی را تجربه میکنند.
۴- بزرگ نشو
این پیام معمولا به کوچکترین فرزند خانواده یا کودکی که تنها دلیل تداوم پیوند میان والدین است ارسال میشود زیرا والدین میدانند زمانی که کودکشان بزرگ شود، هیچ ارتباطی میان آنها باقی نخواهد ماند.
چنین والدینی برای رسیدن به این منظور ممکن است به فرزندشان چنین القا کنند که دنیا جای خیلی خطرناکی است و مانع از استقلال او برای خروج از خانه شوند.
پیامدهای تحمیل این دستور در بزرگسالی، چالش در کسب استقلال فردی و مشکل در سازگاری با جهان اطراف است.
۵- موفق نشو
این پیام معمولا از طرف والدین حسود و برای جلوگیری از رسیدن به موفقیت فرزند صادر میشود.
ممکن است در یک خانواده، دستیابی به موفقیت تجربهای خطرناک باشد و فرد در گذشته به خاطر آن تنبیه شده باشد.
در چنین محیطهایی، کودک به الگوهای رفتاری خودتخریبی متوسل میشود. دریافت چنین پیامی ممکن است باعث شود فرد در بزرگسالی احساس کند فقط لایق شکست است و از جاهطلبی و داشتن اهداف بلندمدت خودداری کند.
۶- هیچ کاری نکن
«ندو!»، «بلند نشو!»، «لباسهایت را کثیف نکن!»؛ والدینی که چنین پیامهایی ارسال میکنند تمایل دارند همه کارها را خودشان به جای کودک انجام دهند و باعث انفعال او میشوند.
این دستور از سوی والدینی که بیش از حد نگران امنیت فرزند خود هستند یا به تواناییهای فرزندشان حسادت میکنند، ارسال میشود.
چنین کودکانی در بزرگسالی ممکن است بهصورت ناخودآگاه با سهلانگاری، از پیام «هیچ کاری را به سرانجام نرسان» اطاعت کنند.
۷- احساسات خود را بروز نده
برخی از خانوادهها تمایلی به بروز احساسات خود ندارند؛ بنابراین وقتی فرزندشان حس واقعیاش را نشان میدهد ناراحت، خجالتزده یا عصبانی میشوند.
آنها برای دور کردن کودک از احساساتش از جملاتی مانند «پسرها گریه نمیکنند» یا «دخترهای خوب عصبانی نمیشوند» استفاده میکنند.
ممکن است این کودکان در بزرگسالی برای پنهان کردن غم و اندوه بسیار عصبانی به نظر برسند.
وقتی کودکی با چنین دستوری بزرگ میشود، برای درک و بیان احساس خود در مقاطع مختلف زندگی با مشکل روبهرو خواهد شد.
۸- فکر نکن
برخی والدین هنگامی که کودک شروع به کنجکاوی در مورد اطراف خود میکند و سوالات متعددی میپرسد، عصبانی میشوند.
آنها سعی میکنند کودک را از کاوش در مورد مسایل پیرامونش باز دارند.
این والدین بهعنوان تنها کسی/کسانی که قادر به ارائه راهحل هستند خود را میان کودک و مشکل قرار میدهند و با این کار، اعتماد به نفس فرزندشان را در مورد توانایی برای رسیدگی به مشکلات تضعیف میکنند.
در نتیجه ممکن است چنین کودکانی بسیار محافظهکار باشند و شیوههای سنتی تفکر والدین خود را بپذیرند.
۹- احساس تعلق نداشته باش
برخی والدین ممکن است کودک خود را از ملاقات با دوستانش منع کنند چون خانواده رازهایی دارد که نباید افشا شود.
چنین پدر و مادرهایی فرزندانشان را از داشتن ارتباط با افراد و دنیای خارج محروم میکنند.
این والدین تمایل زیادی به جابهجایی دارند و از احتمال استقرار و تعلق یافتن به مکان یا گروه، به صورت دائمی جلوگیری میکنند.
در خانوادههای اینچنینی پیام ارسال شده این است: «اگر با ما نیستی، علیه ما هستی.»
کودکان در چنین خانوادههایی ممکن است در بزرگسالی نسبت به افراد دیگر دچار سوءظن شوند.
۱۰- به کسی نزدیک نشو
والدینی این دستور را میدهند که احساس صمیمیت برایشان خوشایند نیست.
فرزندانی که این پیام را دریافت میکنند اغلب رفتار سرد والدین خود را بهعنوان مانعی فیزیکی و عاطفی و نشانهای از تمایل به جدایی تعبیر میکنند. بنابراین کودک بالغ تصمیم میگیرد برای جلوگیری از اضطراب آشنای ناشی از احساس طرد شدن، به دیگران نزدیک نشود.
۱۱- تو مهم نیستی
این دستور در خانوادههایی داده و ارسال میشود که زندگی خود را بر اساس نیازهای برخی اعضای خانواده تنظیم میکنند. برای مثال ممکن است در این خانوادهها یک کودک بیمار، وابسته یا یک فرد سالخورده وجود داشته باشد که تمام توجهها حول نیازهای او سازماندهی شود.
در چنین خانوادههایی صدای کودک را خاموش میکنند و نیازهای او نادیده گرفته میشود و اهمیت وجودی او در مقایسه با نیازهای یک یا چند عضو دیگر کاهش مییابد.
این کودکان ممکن است در بزرگسالی احساس کند وجودشان برای دیگران اهمیت ندارد و برای ارتباط با بدن خود و نیازهایشان با مشکل روبهرو شوند.
۱۲- توانا نباش
این پیام از سوی والدینی ارسال میشود که فقط در مواقع اضطراری، به ویژه در مواقعی که فرزندان بیمار یا در خطرند، به آنها توجه میکنند.
بهدست آوردن محبت و توجه چنین والدینی تقریبا با سالم یا توانا بودن در تضاد است.
در نتیجه کودکان در تلاش برای دوست داشته شدن یا مرتب بیمار میشوند یا خود را در موقعیتهای ناامن و خطرناک قرار میدهند.
آنها در بزرگسالی نیز معتقدند تنها راه جلب محبت و توجه، رنج کشیدن است.
کدام یک از این پیامها برای شما آشناست؟
افراد در کودکی از دستورات متعددی پیروی میکنند که از سوی والدین تحمیل میشوند. این پیامها در بزرگسالی نقش بسیار محدود کنندهای در شخصیت افراد ایجاد میکنند.
در نتیجه درک این موضوع که این پیامها به صورت ناخودآگاه بر شیوه رفتار و آزادی انتخاب ما تاثیرگذارند، در بهبود شخصیتمان کمک کننده خواهد بود.
شناسایی این پیامها طوری که بتوانیم خودمان را از آنها جدا کنیم، زندگی ما را رضایتبخشتر خواهد کرد.
این همان چیزی است که «روان درمانی تصمیمگیری مجدد» درصدد انجام آن است.