پژوهشی جدید نشان میدهد اسکن مغز انسان میتواند تفاوتهایی را در رفتار زن و مرد نشان دهد. دانشمندان در این پژوهش از کشف شواهدی بسیار قوی خبر دادند که بیانگر نقش مهم و تعیینکننده جنسیت در سازماندهی مغز انسان است.
نشریه تایمز لندن در گزارشی نوشت محققان دانشگاه استنفورد به تازگی ادعا کردهاند میتوانند با بررسی دادههای اسکن مغز زنان و مردان، تفاوتهای ثابتی را در نحوه عملکرد مغز آنها مشخص کنند.
این محققان در ۹۰ درصد موارد میتوانند به درستی، جنسیت فرد را از روی اسکن مغزش مشخص کنند.
این سوال قدیمی اما همچنان پا بر جاست که آیا تفاوت میان زنان و مردان، ناشی از تفاوتهای زیستشناسی دو جنس است یا تربیت متفاوت آنها؟
آیا این مقاله، تاییدی برای درک مردان مریخی و زنان ونوسی است؟
مروری بر پژوهشها درباره تفاوتهای جنسیتی عموما این پرسشها را مطرح میکنند که آیا برای مثال میتوان توضیح داد چرا مردان حتی در سنین میانسالی سه برابر بیشتر از زنان احتمال دارد پس از آتشبازی سر از بیمارستان دربیاورند؟ یا چرا احتمال اینکه زنان بعد از استفاده از توالت، شستن دستهای خود را فراموش کنند، نصف مردان است؟
آیا میتوانیم از این دادهها برای پاسخ به این پرسشها استفاده کنیم که آیا زنان واقعا در انجام چند وظیفه بهطور همزمان بهتر از مردان هستند ؟
جنسیتگرایی عصبی
علم دنیایی است که دشمنیها را دوست دارد؛ با این حال تعداد کمی از دشمنیها به پای مخالفت با علم عصبشناسی جنسی میرسند.
برای عدهای این علم، پژوهش در مورد «تفاوتهای ظریف» است و از این تحقیقات با عنوان «جنسیتگرایی عصبی» یاد میکنند.
از نظر آنها، این تحقیقات تلاشی هستند برای اعتبار بخشیدن به تعصبات جامعه و توجیه هنجارها و نابرابریهای جنسیتی با استفاده نادرست از علم زیستشناسی.
در مقابل، طرفداران ایده «لوح خالی» یا «تجربهگرایی» هستند که به دلایل سیاسی، زیستشناسی و سیر تکامل را انکار میکنند.
در سال ۲۰۱۵ مقالهای منتشر شد که به تفاوتهای جنسیتی در ساختار مغز پرداخت و به این نتیجه رسید که تعداد کمی از مغزها را میتوان صرفا بهعنوان «مرد» یا «زن» طبقهبندی کرد.
در سال ۲۰۱۶ مقاله دیگری منتشر شد که استدلال کرد مطالعه سال ۲۰۱۵ تلاش دارد تا بحث را متوقف کند.
این مقاله معتقد بود پژوهش پیشین، کار را برای محققانی که میخواهند دلیل اصلی تفاوتهایی چون علت ابتلای بیشتر زنان به آلزایمر و افسردگی را دریابند، سختتر میکند.
لری کیهیل، نویسنده این مقاله در گفتوگو با تایمز، مقاله سال ۲۰۱۵ را با این عبارات توصیف کرد: «نوعی از ایدئولوژی که خود را بهعنوان علم نشان میدهد ... یا به بیان صریحتر، روششناسی فریبکارانه.»
این مقاله چه دستاورد جدیدی را مطرح میکند؟
این را میدانیم که مغز زنان بهطور متوسط کوچکتر از مغز مردان است. در رحم، مغز زن و مرد در معرض هورمونهای مختلف قرار میگیرند. پس از تولد نیز تفاوتهای ساختاری کوچک اما قوی وجود دارد.
همچنین میدانیم میان زنان و مردان برخی تفاوتهای رفتاری آشکار وجود دارد. برای مثال بهطور متوسط مردان در انجام وظایف مبتنی بر «چرخش ذهنی» و توانایی چرخاندن اشیا در ذهن بهتر عمل میکنند. مثال آن توانایی در پارک کردن خودرو است.
تفاوتهای جنسی دیگری نیز میان زنان و مردان وجود دارد.
در سال ۱۹۸۳ جان بچمن، شاعر و روشنفکر انگلیسی در مصاحبهای با بیبیسی در پاسخ به سوال مجری برنامه در مورد اینکه آیا کاری هست که از انجام آن پشیمان باشد، پاسخ داد: «اوه، بله. من به اندازه کافی رابطه جنسی نداشتم.»
آمار موجود این تبعیض اجتماعی را تایید میکند.
از آنجا که مردان باردار نمیشوند، به طور مداوم از رابطههای جنسی نداشتهشان ابراز پشیمانی میکنند اما زنان که تولید مثل را برعهده دارند، از داشتن رابطه جنسی پشیمان هستند.
در این زمینه میتوان به یکی از جسورانهترین مقالات تحقیقاتی استناد کرد که نشان میدهد کشیشها بیشتر از راهبهها «قسم تجرد» خود را زیر پا میگذارند.
در حقیقت نقطه مورد اختلاف این است که کدام فطرت است و کدام پرورش؟ کدام مورد سرنوشت زیستشناسی است؟ کدام مورد تحمیل جامعه است؟
همه قبول دارند مغز مردان بزرگتر است و این ربطی به شرطی شدن اجتماعی ندارد. با این حال، تقریبا هیچکس باور نمیکند که این به معنای باهوشتر بودن مردان است.
مغز یک گاو بسیار بزرگتر از مغز یک چرخریسک سر آبی است اما یک گاو نمیتواند چگونگی وارد شدن چرخریسک به داخل بطری شیری که در آستانه در خانه جا مانده را تحلیل کند.
آیا روند اجتماعی شدن روی ساختار مغز انسان تاثیر میگذارد؟
عدهای تفاوت میان رفتار زنان و مردان را به وجود تفاوتهای ساختاری مغز مربوط میدانند که از سوی تفاوتهای زیستشناسی تحمیل شده است اما در حقیقت چنین قطعیتی وجود ندارد.
روند اجتماعی شدن میتواند ساختار فیزیکی مغز را تغییر دهد چه رسد به نحوه عملکرد آن را.
بررسی اسکن مغز رانندگان تاکسی لندن نشان میدهد روند اجتماعی شدن یعنی تلاش آنها برای یادگیری موقعیت خیابانها منجر شده تا قسمت هیپوکمپ مغز آنها به طور مداوم بزرگتر شود.
در واقع میتوان گفت وقتی صحبت از تاثیر طبیعت و پرورش به میان میآید، بسیار سخت است که آنها را از هم جدا کنیم.
آزمایش هاینز
ملیسا هاینز از دانشگاه کمبریج میگوید: «ما میدانیم مردان و زنان به طور متوسط رفتار متفاوتی دارند. با توجه به این موضوع، تنها یک چیز وجود دارد که میتواند آنها را وادار به رفتار متفاوت کند: مغزشان.»
هاینز در آزمایشی در اوایل دهه ۲۰۰۰ به میمونهای وروت که هیچ اطلاعی از هنجارهای جنسیتی جوامع انسانی نداشتند، اسباببازی داد.
مذکرها اتومبیل و کامیون را ترجیح میدادند و میمونهای مونث بیشتر به دنبال اسباببازیهای نرم بودند.
هاینز بر اساس مشاهدات خود نتیجه گرفت: «انتخاب نوع اسباببازی منعکس کننده سوگیریهای رفتاری و شناختی تحت تاثیر هورمونهاست که از سوی فرآیندهای اجتماعی به تفاوتهایی جنسی تبدیل میشود که نمونههایش را در میمونها و انسانها میتوان دید.»
قابل توجهترین ویژگی مغز انسان
قابل توجهترین ویژگی مغز انسان این واقعیت است که صاحبان آن آگاهند و میتوانند به این فکر کنند که چرا جنسها به شیوههای متفاوت فکر میکنند؟ این قابلیت تا کنون به صورت یک راز باقی مانده است.
آنچه ما میدانیم این است که مغز انسان کنونی طی روند تکامل ایجاد شده است. طی فرآیندی که در آن زنان و مردان با بروز رفتارهای مختلف به موفقیت میرسند. شاید بخشی از انسان بودن، علاقه بیش از حد ما به این تفاوتها و نادیده گرفتن شباهتهای بیشمارمان باشد.
یکی از مهمترین شباهتها این است که مغز مرموز و شگفتانگیز ما فوقالعاده سازگار است. نوعی از ویژگی که به گفته هاینز، برای تمرکز بسیار مفید است.