«ما بسیاریم و شما چاره‌ای جز تسلیم ندارید.» این پیام مشترک همه تجمع‌های حکومتی است که ناراضیان و معترضان را هدف می‌گیرد. خواه راهپیمایی ۹ دی و ۲۲ بهمن باشد، خواه تجمعی مذهبی.

آخرین نمونه این پیام‌ها از استادیوم فوتبالی ارسال شد که نامش در چند سال اخیر بیش از ورزش، به بهانه‌های دیگری رسانه‌ای شده‌است. از «ممنوعیت ورود زنان» و «انتخاب گزینشی تماشاچیان» گرفته، تا اوضاع نابسامان چمن و سکوها و راهروها.

«ورزشگاه آزادی» که مدت‌هاست با اکراه از هواداران فوتبال میزبانی می‌کند، نوروز ۱۴۰۳ برای چندمین‌بار میزبان یک مراسم حکومتی بود. سازمان تبلیغات اسلامی این‌بار با عنوان «محفل قرآنی امام حسنی‌ها»، زنان و مردان حامی حکومت را در ورزشگاه آزادی گرد هم آورد.

برگزاری این برنامه از ابعاد مختلف مورد انتقاد کاربران شبکه‌های اجتماعی قرار گرفت. اولین انتقادات، نسبت به ورود آزادانه زنان حامی حکومت به ورزشگاه آزادی بود. واکنش‌ها چند ساعت پس از پایان مراسم، با انتشار تصویر استادیوم مملوء از زباله تشدید شد.

در میانه این انتقادات ویدئویی در شبکه‌های اجتماعی باعث شد نام یک برند محصولات غذایی بر سر زبان‌ها بیفتد. در ویدیوی مذکور، یکی از شرکت‌کنندگان از بسته‌های افطاری رونمایی کرد که روی تمام سکوها قرار گرفته‌بود. بسته‌هایی که شامل کیک و آب معدنی و آبمیوه و خرما و خوراکی‌های متنوع می‌شد. نکته برجسته این بسته‌های افطاری ساندویچ‌های فیله مرغ و پنیر و گردویی بود که شرکت «نامی نو» ظاهرا به‌طور اختصاصی و با عبارت «غیر قابل‌فروش» برای این مراسم حکومتی تولید کرده بود. این مساله به‌سرعت هشتگ #تحریم_نامی_نو را در شبکه اجتماعی ایکس داغ کرد.

در سال‌های اخیر، پویش تحریم خرید و کمپین‌های ایجاد شرمساری به‌عنوان یکی از اشکال مبارزه مسالمت‌آمیز از سوی بدنه اجتماعی معترض به حکومت پیگیری می‌شود.

کمپین ایجاد شرمساری عموما در مواجهه با افراد سرشناس حوزه فرهنگ، هنر، ورزش و سیاست که به طریقی با حکومت همکاری داشته‌اند فعالیت می‌کند. پویش تحریم خرید نیز علیه شرکت‌ها و تولیدکنندگانی فعال می‌شود که احتمالا برای کسب رانت و منافع مالی با حکومت مشارکت دارند.

یکی از موثرترین این پویش‌ها، تحریم مقطعی محصولات شرکت «میهن» بود. در بحبوحه اعتراضات خونین پس از قتل حکومتی مهساژینا امینی، گزارش‌هایی منتشر شد که نشان می‌داد نیروهای سرکوب برای جابه‌جایی از کامیون‌های باری «شرکت میهن» بهره می‌گیرند.

این گزارش‌ها منجر به تحریم گسترده این شرکت در سطح کشور شد. تحریم محصولات میهن چنان گسترده و موثر بود که مدیران این شرکت با حذف مقطعی لوگوی میهن از روی برخی محصولاتشان تلاش کردند از ضرر مالی بیشتر جلوگیری کنند. آنها همچنین سعی داشتند با انتشار یک تکذیبیه ویدئویی از سوی کارکنان و رانندگان‌شان، مشتریان خشمگین خود را متاثر کنند.

معترضان که بعد از واکنش مدیران شرکت میهن متوجه تأثیرگذاری این کنش جمعی شده‌بودند، بر آن شدند تا با تحریم، شرکت‌های دیگری را که به‌دلیل ساختار حاکمیتی‌شان مورد انتقاد بودند پاسخ‌گو کنند. پیرو این تحریم‌ها، شرکت دیجی‌کالا ساختار سهام‌داری و حاکمیت شرکتی خود را منتشر کرد و مدعی شد: «حتی یک سهم هم به شرکت‌های دولتی و حاکمیتی عرضه نشده و این شرکت تماما خصوصی است.»

شرمسارسازی؛ «قدرت بی‌قدرتان»

در آبان ماه همان سال بود که با پیگیری‌های متعدد فعالین حقوق بشری و حوزه فناوری‌های دیجیتال، شرکت «ابر آروان» نیز به‌دلیل آنچه نقش داشتن در اعمال محدودیت بر اینترنت و کمک به سرکوب اعتراضات و نقض حقوق بشر در ایران عنوان شده بود، وارد فهرست تحریم‌های اتحادیه اروپا و چند ماه بعد آمریکا شد. هرچند که اتحادیه اروپا به‌تازگی تحریم‌های این شرکت را لغو کرده است، اما پس از سال‌ها تمرین و ایجاد پویش‌های تحریمی، چنین شکلی از مبارزه مدنی و مسالمت‌آمیز از سوی معترضان با دستاوردهای مهمی همراه شد.

از آن زمان کاربران و صاحب‌نظران بسیاری در باب پویش تحریم خرید و کمپین ایجاد شرمساری به بحث و تبادل‌نظر پرداخته‌اند. گفت‌وگوهایی که بعضا به جنجال و درگیری‌های لفظی منجر شده‌است. بخشی از کاربران چنین کمپین‌هایی را هیجانی، غیر کارشناسانه و رادیکال ارزیابی می‌کنند و اثرگذاری آن را زیر سوال می‌برند. در مقابل نیز عده‌ای مخالفان کمپین‌ها را بازوهای رسانه‌ای و پروپاگاندای حکومت می‌پندارند. به‌رغم حواشی گفتمانی و بعضی انتقادات قابل تأمل در باب شکل اجرای پویش‌ها، شواهد حاکی از تاثیرگذاری آن‌هاست. افزایش روزافزون حساسیت افکار عمومی نسبت به همکاری و همراهی با حکومت از یک سو، و کاهش چشمگیر مشارکت و همراهی چهره‌های مطرح فرهنگی، هنری و ورزشی با حکومت از سوی دیگر، از آثار غیرقابل کتمان این کنش جمعی مدنی است.

اما چنین پویش‌ها و کمپین‌هایی چه اهمیتی دارند؟ پاسخ این پرسش را می‌توان در نوشته واتسلاو هاول، سیاست‌مدار و نویسنده اهل جمهوری چک، یافت. هاول در «قدرت بی قدرتان» به ویترین یک سبزی فروشی اشاره می‌کند که در آن شعار کمونیستی «کارگران جهان متحد شوید» بر یک پارچه نوشته شده‌است. او اذعان می‌کند که گرچه سبزی فروش و مشتری دیگر به این شعار باور ندارند، ولی برای دوری از دردسر تن به این شعار می‌دهند. احتمالا تصویری که هاول توصیف می‌کند، برای ایرانیان آشناست. قاب عکس‌هایی از رهبران حکومت که در تمام مغازه‌ها و ادارات نصب می‌شود، یادآور همین شعار کمونیستی است. هاول می‌گوید: «فرد در مقابل این سرپناه ارزان، بهای گرانی می‌پردازد؛ او از عقل و آگاهی و مسئولیت خود دست می‌شوید.» البته که این گفته هاول به‌معنای متهم کردن شهروندان نیست، بلکه تنها آنها را در مقابل مسئولیت‌هایشان قرار می‌دهد و ثابت می‌کند که در سرکوب خودشان شریکند.

استقبال از پویش‌های تحریم خرید و ایجاد شرمساری، نشانه‌هایی را از جامعه خسته ایرانی بروز می‌دهد که تلاش می‌کند به تعبیر واتسلاو هاول «دیگر تن به دروغ و سرکوب خویش ندهد». حالا میدان مبارزه شفاف‌تر شده‌است. پیام هر دو طرف روشن است. حکومت می‌گوید «ما بسیاریم، تسلیم شوید.» معترضان فریاد می‌زنند: «در مقابل کسانی که کمک می‌کنند این پیام مخابره شود خواهیم ایستاد.»

خبرهای بیشتر

پربیننده‌ترین ویدیوها

چشم‌انداز
اقتصاد و بازار
خبر
جهان‌نما

شنیداری

پادکست‌ها