فایننشال تایمز در گزارشی از بروز خلا رهبری در اروپا خبر داد و نوشت فرانسه و بریتانیا، دو قدرت اصلی اروپایی، در مسیرهای سیاسی متفاوتی قرار گرفتهاند که این امر میتواند پیامدهای قابل توجهی برای آینده قاره سبز داشته باشد.
در این گزارش آمده است که در بریتانیا پس از سالها آشفتگی سیاسی که با همهپرسی برگزیت (جدایی از اتحادیه اروپا) در سال ۲۰۱۶ آغاز شد، اکنون نشانههایی از ثبات دیده میشود. انتخابات اخیر منجر به تشکیل دولتی عملگرا و میانهرو با اکثریت قابل توجه شده است و این تحول میتواند نویدبخش دورهای از ثبات سیاسی برای بریتانیا باشد.
در مقابل، فرانسه با چالشهای جدی روبهرو شده است و نتایج انتخابات پارلمانی اخیر در این کشور، تصویری از یک جامعه سیاسی قطبی شده را نشان میدهد.
افزایش قدرت احزاب افراطی چپ و راست، موقعیت امانوئل مکرون، رییسجمهوری را تضعیف کرده و پاریس به سمت دورهای از بیثباتی سیاسی سوق پیدا میکند.
به نوشته فایننشال تایمز، این تحولات متضاد در دو سوی کانال مانش، همکاری بین فرانسه و بریتانیا را با چالشهای جدی مواجه میکند.
این دو کشور با وجود رقابتهای تاریخی، از نظر جغرافیایی، جمعیتی و استراتژیک شباهتهای زیادی به یکدیگر دارند.
بریتانیا و فرانسه هر دو دارای سلاحهای هستهای و کرسی دائم در شورای امنیت سازمان ملل هستند؛ اگرچه قدرت اقتصادی آنها در مقایسه با گذشته کاهش یافته است.
هر دو این کشورها در زمینههای مختلفی مانند مبارزه با تغییرات اقلیمی و حمایت از اوکراین در برابر تهاجم روسیه، نقش پیشرو داشتهاند. این دو کشور همچنین به عنوان قدرتهای نظامی برتر اروپا شناخته میشوند؛ هر چند تسلیح مجدد آلمان ممکن است این موازنه را تغییر دهد.
با این حال توانایی بریتانیا برای تاثیرگذاری بر آینده اروپا به دلیل خروج از اتحادیه اروپا محدود شده است. برگزیت نه تنها بریتانیا را از ساختارهای کلیدی تصمیمگیری اروپایی خارج کرده بلکه میراثی از بیاعتمادی نیز بر جای گذاشته است.
در غیاب بریتانیا، مکرون تلاش کرد تا نقش رهبری فکری اروپا را بر عهده بگیرد اما اکنون با چالشهای داخلی جدی روبهرو شده است.
تنشهای بینالمللی پیشِ روی اروپا در حال افزایش است. جنگ اوکراین به بنبست رسیده و نگرانیها در مورد پیشروی احتمالی روسیه بیشتر شده است.
از سوی دیگر احتمال بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید، تهدیدی جدی برای پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و نظام تجارت جهانی محسوب میشود که میتواند امنیت و رفاه اروپا را به خطر اندازد.
در شرایط ایدهآل، پاسخ این تهدیدهای مشترک، همکاری نزدیکتر فرانسه و بریتانیا و تلاش برای انسجام بیشتر اروپاست اما تحولات اخیر سیاسی در هر دو کشور، انجام این همکاری را دشوارتر کرده است.
اگر سیاست خارجی فرانسه تحت تاثیر دیدگاههای افراطی قرار گیرد، تضاد آشکاری با رویکرد دولت جدید بریتانیا ایجاد خواهد شد.
دولت جدید بریتانیا به رهبری حزب کارگر، رویکردی فرامرزی دارد و طرفدار اروپا است. آنها به دنبال مذاکره برای یک پیمان امنیتی جدید با اتحادیه اروپا هستند که میتواند شامل طیف گستردهای از موضوعات از جمله انرژی، اقلیم و منابع حیاتی باشد.
این رویکرد جدید در بریتانیا میتواند راهی برای همکاری نزدیکتر با اتحادیه اروپا باشد؛ بدون اینکه مسائل حساس مربوط به عضویت در بازار واحد یا اتحادیه گمرکی را مطرح کند.
ایدههای حزب کارگر برای همکاری نزدیکتر با اتحادیه اروپا با استقبال روبهرو شده است. با وجود این، واکنش پاریس به این پیشنهادها بسیار مهم خواهد بود.
در طول مذاکرات برگزیت، فرانسه نقشی کلیدی در حفظ موضع اتحادیه اروپا در برابر تلاشهای بریتانیا برای دستیابی به مزایای «عضویت بدون پذیرش تعهدات» آن داشت.
اما فرانسه اکنون با مشکلات داخلی خود دست و پنجه نرم میکند و ممکن است ماهها طول بکشد تا دولتی تشکیل شود که بتواند پاسخی منسجم به مسائل اروپایی ارائه دهد.
این وضعیت نه تنها برای بریتانیا، بلکه برای کل اتحادیه اروپا چالشبرانگیز خواهد بود.
نتایج انتخابات فرانسه همچنین درسهای مهمی برای انتخابات آینده آمریکا دارد.
خلاف نتایج نظرسنجیها، حزب راست افراطی به رهبری مارین لوپن نتوانست به بزرگترین بلوک پارلمانی تبدیل شود. این امر نشان میدهد نتایج نظرسنجیها ممکن است همیشه دقیق نباشند و این موضوع میتواند در مورد انتخابات آمریکا و احتمال پیروزی ترامپ نیز صادق باشد.
در مجموع، تحولات سیاسی اخیر در فرانسه و بریتانیا، چشمانداز همکاری اروپایی را با چالشهای جدی مواجه کرده است.
در حالی که بریتانیا به دنبال راههایی برای همکاری نزدیکتر با اتحادیه اروپاست، فرانسه با بیثباتی داخلی دست و پنجه نرم میکند. این وضعیت میتواند توانایی اروپا برای مقابله با تهدیدهای مشترک را تضعیف کند.
برای حفظ امنیت و رفاه اروپا در برابر چالشهای جهانی مانند تهدید روسیه و تغییرات احتمالی در سیاست خارجی آمریکا، همکاری و هماهنگی بیشتر بین کشورهای اروپایی ضروری است.
با این حال دستیابی به این هدف در شرایط فعلی دشوارتر شده است.
رهبران اروپایی باید راههایی برای غلبه بر اختلافات داخلی و تقویت همبستگی قاره پیدا کنند تا بتوانند با چالشهای پیشِ رو مقابله کنند.
آینده اروپا به توانایی کشورهای عضو در یافتن زمینههای مشترک و همکاری، با وجود تفاوتهای سیاسی داخلی، بستگی دارد.
این امر مستلزم رهبری قوی، دیپلماسی هوشمندانه و تعهد مشترک به ارزشهای دموکراتیک و همکاری بینالمللی است.