این روزها بیت رهبری و سپاه از احتمال وقوع دوباره اعتراضات مردمی و ضد حکومتی نگراناند. رهبر جمهوری اسلامی و فرماندهان سپاه اعلام میکنند دشمن به دنبال شعلهور کردن اعتراضات در ایران است، اما نظام آمادگی کامل برای مقابله با آنچه از دید آنها «اغتشاش» و «فتنه» نامیده میشود، دارد.
بهتازگی علی خامنهای در سخنانی صریح اعلام کرد که آمریکا به دنبال ایجاد اغتشاش در ایران است و به شکلی آشکار نگرانی خود را از بازگشت اعتراضات خیابانی ابراز کرد. مهدی فضائلی، از نزدیکان رهبر، تأیید کرده که این اظهارات واکنشی به مواضع آنتونی بلینکن، وزیر خارجه دولت بایدن، بوده است. اما به نظر میرسد که نگرانی خامنهای از دو مسئله همزمان نشات میگیرد: نخست، احتمال بازگشت دونالد ترامپ به قدرت و احیای سیاست فشار حداکثری علیه جمهوری اسلامی و دوم، افزایش مشکلات اقتصادی و ناکارآمدی حکومت که ممکن است به خیزش مجدد واعتراضات مردمی منجر شود.
اعتراضات اخیر در بازار بزرگ تهران که در واکنش به افزایش نرخ ارز و گرانی کالاها رخ داد، نشان داد که این نگرانیها پایه و اساسی واقعی دارند. شرایط اقتصادی کنونی به گونهای است که بسیاری از کارشناسان از آن بهعنوان آغاز روند فروپاشی اقتصادی یاد میکنند. شاخصهای اقتصادی کشور در وضعیت هشدار قرار دارند و حکومت به جای پذیرش این واقعیت، با انکار مشکلات و سرکوب اعتراضات، تلاش میکند مسائل را نادیده بگیرد.
خامنهای و سپاه پاسداران در مواجهه با نارضایتی مردم، این اعتراضات را به "عوامل بیگانه" نسبت میدهند و از پذیرش ناکارآمدی نظام خودداری میکنند. این انکار واقعیت، راهحلهای درست را از دسترس دور کرده و به جای پرداختن به ریشه مشکلات، بر سرکوب و تهدید تمرکز دارد.
اظهارات اخیر خامنهای که آمریکا را عامل "اغتشاش" معرفی میکند، بیانگر ترس عمیق او از سقوط نظام است. این ترس نهتنها ناشی از فشارهای خارجی و ضعف اقتصادی داخلی، بلکه از شکستهای مداوم جمهوری اسلامی در عرصههای منطقهای و کاهش مشروعیت داخلی نشأت میگیرد.
حکومت به جای پذیرش اشتباهات و تلاش برای بهبود اوضاع، همچنان بر سیاستهای انکار و تهدید تکیه دارد. روحانیونی نظیر احمد خاتمی، با تکرار ادعاهای رهبری مبنی بر اینکه "کشور به قله پیشرفت نزدیک است"، چشم خود را به واقعیتهای تلخ اقتصادی و اجتماعی بستهاند. این رویکرد نهتنها کمکی به حل مشکلات نمیکند، بلکه نارضایتی مردم را عمیقتر کرده و زمینهساز اعتراضات گستردهتری خواهد شد.
نگرانیهای حکومت در بیانیههای اخیر سپاه پاسداران نیز کاملاً مشهود است. سپاه، همانند خامنهای، دلایل واقعی اعتراضات مردمی را نادیده میگیرد و همه چیز را به "دشمن خارجی" نسبت میدهد اما این سیاستهای تهدید و سرکوب، بهجای تقویت اقتدار نظام، نشاندهنده وحشت آن از سقوط احتمالی است.
دیکتاتوری خامنهای که اجازه نمیدهد هیچ دیدگاهی برخلاف نظر او بیان شود، گویای عمق بحران و ترس او از آینده جمهوری اسلامی است. این نگرانیها با هرچه بیشتر شدن فشارهای داخلی و خارجی، روزبهروز شدت میگیرند و آیندهای مبهم و پرتنش را برای حکومت رقم میزنند.
در حالی که تجربه سرکوبهای دهه گذشته در ایران نشان داده است که این رویکرد نتیجهبخش نیست، حکومت به سرکوب ادامه میدهد اما به رغم سرکوب شدیدتر؛ اعتراضات مردمی از نظر کمی و کیفی گسترش چشمگیری داشته است. علیرغم تمامی تلاشهای سرکوبگرانه، تعداد اعتراضات بزرگ و ضدحکومتی افزایش یافته، فاصله زمانی میان این اعتراضات کاهش یافته، و مطالبات مردم نیز رادیکالتر شده است. بهطوریکه دیگر همچون سال ۱۳۸۸ خواهان بازپسگیری آرای خود نیستند، بلکه به دنبال سرنگونی حکومت هستند.
اعتراضات نهتنها از نظر تعداد شهرها گستردهتر شده، بلکه اقشار مختلفی از مردم را نیز دربرگرفته است. امروزه بازنشستگان، کارگران، پرستاران، کشاورزان، دامداران، گندمکاران، بازاریان، دانشجویان، زنان و دیگر گروههای اجتماعی به جمع معترضان پیوستهاند. افزون بر این، مردم در مقابله با نیروهای سرکوبگر جسورتر شده و با شجاعت بیشتری اعتراض میکنند.
سرکوبهای بیشتر از سوی حکومت نهتنها جامعه را آرام نکرده، بلکه به اعتراضیتر شدن آن منجر شده است. از سوی دیگر؛ برخلاف ادعای برخی که میگویند مردم ایران تنها میدانند چه چیزی را نمیخواهند و نمیدانند چه چیزی را میخواهند، شواهد نشان میدهد که اکثریت مردم ایران به روشنی میدانند چه میخواهند:
- آنان به این نتیجه رسیدهاند که اصلاحات در چارچوب جمهوری اسلامی بیفایده است و خواهان پایان این نظام هستند.
- اکثریت مردم بر ضرورت اتحاد میان مخالفان و اپوزیسیون برای عبور از جمهوری اسلامی تأکید دارند. آنان میدانند که پس از جمهوری اسلامی یک نظام دموکراتیک میخواهند که حقوق بشر در آن رعایت شود و دین از سیاست جدا باشد.
همچنین اکثریت مردم بر این باورند که شکل حکومت آینده چه جمهوری و چه پادشاهی باید با رأی مردم تعیین شود و تمامیت ارضی و یکپارچگی کشور حفظ شود.
اینکه برخی ادعا میکنند مردم یا مخالفان نمیدانند چه میخواهند، بیشتر برای ناامید کردن و دلسرد کردن جامعه و کمک به بقای جمهوری اسلامی مطرح میشود. حکومت نیز که نگران سرنگونی خود است، به ایجاد اختلاف میان مخالفان، ناامید کردن مردم و در عین حال سرکوب معترضان میپردازد. سرکوبی که نه نشانه اقتدار بلکه نشانه ترس از فروپاشی است.